سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عرفان و اخلاق - معارف اسلامی
 
...
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88/2/29 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/2/28 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/2/28 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/2/28 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/2/28 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/2/28 توسط ایران
اساتید ما در سامرا با سنّى ها مخلوط بودند و حتّى بعضى از سنّى ها با علماى شیعه رفت و آمد داشتند. آقایى مى فرمود: یک نفر از سنّى ها به خانه ى ما آمد و گفت: در فلان آبادى خود باغى دارم، آیا هنگام مسافرت به آن جا باید افطار کنم؟ گفتم: از فلان راه برو و از فلان راه برگرد، به روزه ات صدمه نمى زند. راحت شد، با این که سنّى بود. هم چنین یک سنّى مى گفت: اگر بخواهم از شیعه تقلید کنم، از فلانى تقلید مى کنم.
گویا سنّى ها خوش سلوکى و محبّت قلبى علماى شیعه را مى دیدند و نسبت به آن ها تمایل پیدا مى کردند!


قرامطه(1) در مذهبشان بسیار انحراف دارند. کسانى که با فاطمیین خوبند، با قرامطه خوب نیستند و آن ها را مُلحِد مى دانند. ابن کثیر نقل مى کند که یکى از قرامطه در حال جنگ بود، و پسرش در لشکر مقابل، پسرش را به او نشان دادند، وى با نیزه به پسر زد و گفت:
«طَعْنَةٌ مِنْ کافِرٍ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فِیها.» 
یک ضربه از کافر، براى من از دنیا و مافیها محبوب تر است. یعنى این شخص لشکر مقابل را باطل مى دانست. با این که خودش در تشخیص کفر و ایمان اشتباه مى کرد، مع ذلک این چنین سخن مى گوید!

برخى از فرقه هاى اسلامى نیز در قطیف و اَحسا، اجبارا مذهب جعفرى را به مذهب حنفى تبدیل کردند، و از کتب جعفرى جلوگیرى نمودند.
آرى، مذهبى را که خودشان به زور تحمیل مى کنند، به آسانى مى توانند دوباره از مردم بگیرند.
آقا خان، رییس فرقه ى اسماعیلیه هر سال یک بار به بمبئى مى رفت، طرفدارانش او را وزن مى کردند و به اندازه ى سنگینى وزن او، به او طلا و نقره نثار مى کردند!
آیا ما شیعیان نباید در فکر این باشیم که ایتام و فقراى مسلّم هر شهر خود را به نحو آبرومندانه و مطلوب اداره کنیم، تا اهل باطل نیایند و آن ها را اداره کنند و در مذهب خود در آورند!
آرى، این ها چنین کارهایى مى کنند، تازه چه بسا اگر هم بفهمند که آن ها مستغنى شده اند و یا متوجه شوند که به مذهب آن ها میل باطنى ندارند بلکه به مذهب قبلى خود میل دارند، آن ها را به قتل برسانند. بله، گام هاى انحرافى براى دنیاى انسان هم خطرناک است.

1. گروهى از شیعه که به امامت نوه ى امام صادق ـ علیه السّلام ـ یعنى محمّد پسر اسماعیل اعتقاد داشتند. ر.ک: الفصول المختارة، ص 305؛ بحارالانوار، ج 37، ص 9. و نیز نام فرقه اى از خوارج. ر.ک: مجمع البحرین، ج 4، ص 267.



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/2/28 توسط ایران

کتب جوامع روایى شیعه را نباید از دست داد، چون معلوم نیست فردا بر سر ما چه مى آید. آیا اَبْلَغ(1) از این مى شود گفت که: «مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا.»(2) زمین پر از ظلم و جور مى گردد.
لذا خوب است کتاب هایى که تا به حال چاپ نشده چاپ شود. اگر توفیق داشتیم و اهل همّت بودیم، اوراق و کتبى را که به خطّ ائمّه ـ علیهم السّلام ـ بود پیدا مى کردیم. در مورد برخى کتاب ها نوشته اند:
«وَ هُوَ بِخَطِّهِ ـ علیه السّلام ـ وَ هُوَ عِنْدِى.» این کتاب به خط امام ـ علیه السّلام ـ نزد من موجود است.
قرآن به خط امام حسن عسکرى ـ علیه السّلام ـ ، و یکى دو قرآن از حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ موجود است. حاجى نورى در صحیفه ى علویّه نقل کرده که «دعاى صباح» به خطّ خود حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ گردآورى و چاپ شده است.

از کتاب هاى تألیف شده توسّط بزرگان و علماى ما چند درصد چاپ شده، و چه قدر خطى باقیمانده، و چه قدر از بین رفته است؟ قطعا از کم پولى ما نیست، بلکه از کم توفیقى ما است؛ زیرا چه پول هایى که صرف کتب ضلال و روزنامه هاى داراى عکس هاى مبتذل و قبایح مى شود!
هیچ تناسبى ـ چه از حیث مضمون و محتوا، و چه از نظر تعداد ـ میان کتب شیعه و اهل تسنّن نیست. با این که اهل تسنّن خود اعتراف دارند که سنّت رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ در دست ما نیست و این شیعه است که هم سنّى و هم  شیعى است، و در واقع آن ها منسوب به قیاس و قیاسى هستند، نه سنّى و منسوب به سنت. با این حال، آن ها به آثارى که دارند، خیلى اهمّیّت مى دهند و ما هیچ اهمّیّت نمى دهیم، و آن ها در این امر از ما پیش افتاده اند. خدا مى داند صحیح بخارى تا کنون چند بار و چند نوع چاپ شده است.
آقایى که میان کتب شیعه و سنّى مقایسه کرده بود، مى گفت: آن ها، فلان درصد کتاب از بین رفته و مفقود و فلان مقدار مخطوط و غیر مطبوع و فلان مقدار مطبوع دارند و ما این مقدار، و در پایان نتیجه مى گرفت که آن ها در مطبوع بر ما، و ما در تالف(3) و مفقود بر آن ها مقدّمیم!
گویا به حقّانیّت مذهب مغروریم و فکر مى کنیم که حقّانیّت مکتب، خودش، خودش را اداره مى کند. حیف است که در فکر جست و جو نباشیم؟! با این که دیدیم خیلى از کتب مفقوده و نایاب بعد از گذشت زمان بسیار طولانى، پیدا شدند. از جمله کتاب «فقه الرضا» را در زمان مرحوم مجلسى اوّل(4) پیدا کرده و به اصفهان آوردند، یعنى بعد از هزار سال پیدا شد.
خدا مى داند چه اصول و کتبى بعدها در اثر کنجکاوى و تفحّص به دست آید و پیدا شود. در همین اواخر که کتاب «عوالم» پیدا نشده بود، مى گفتند: یک جلد از آن در کتابخانه ى لندن یا در فلان جا وجود دارد. و اجازه ى استنساخ و عکسبردارى از روى آن را نمى دهند.
بنابراین، خیلى ما در این امر عقب مانده ایم. چرا؟ نمى دانم! خدا مى داند «بحارالانوار» مرحوم مجلسى چندین «مستدرک» دارد. «مستدرک الوسائل» را مرحوم حاجى نورى به تنهایى جمع آورى نموده و نوشته است، با این حال بنده در مدارکى که مستدرک الوسائل از آن ها روایت نقل کرده گاهى روایاتى دیده ام که در خود مستدرک نیست.
آقایى که در آمار کتب وارد بود، مى گفت: شیخ صدوق ـ رحمه اللّه  ـ و شیخ مفید  ـ رحمه اللّه  ـ هر کدام سیصد کتاب دارند. آیا نیمى از مصنّفات آنان چاپ شده است یا خیر؟! فرض کنید به این اندازه تألیف نداشته باشند، ولى آیا با گذشت هزار سال، همه ى کتاب هاى آن ها در دست است؟
وقتى مى شنوم یکى از کتب شیعه در علوم و معارف دینى از علماى معروف از متقدّمین و متأخّرین در حال طبع است، خوشحال مى شوم و لو این که به دستم نرسیده باشد، از بس که حاجت شدید است به آن ها و غایت بعید.
خدا مى داند که ما چه قدر در این مرحله محتاجیم! اگر نیازمان را بدانیم در آن صورت چه مصارفى و هزینه هایى را براى این امر مهمّ صرف مى کنیم. اگر به ما گفته شود: بزرگ ترین شیوخ و بزرگان شما شیعه که شیخ مفید و شیخ صدوق هستند، چه قدر از کتب آن ها در دست شما است، چه پاسخ مى دهیم؟ گویا براى خودمان حیثیّتى قایل نیستیم! نه قومیّتى، نه ملیّتى، نه اجتماع و همکارى مذهبى اى! تعجّب است از اهل باطل که در باطل خود در این امر این اندازه بر ما مقدّمند، با این که آن ها هیچ ندارند و ما همه چیز داریم!
مجموعه هایى از رسایل و «اصول اربعمائه»، هم چنین کتب خطّى علما در معرض نابودى است، ما باید در فکر آن باشیم که کتب مفقود را پیدا کنیم، چنان که «فقه الرضا» در زمان مجلسى اوّل ـ رحمه اللّه  ـ در بلاد شیعه پیدا شد. خدا مى داند در عصر غیبت صغرى چه چیزهایى پیدا شد، ولى از ترس ظالمان مخفى کردند. با این همه ظلم ها و اخفاها، باز خدا مى داند که چه قدر از آن آثار پیدا شده و باقى مانده است. صحیفه ى رابعه ى سجّادیه را بنده دارم، بلکه تا بعد از خامسه، ثامنه و تاسعه هم احتمال دارد که موجود باشد. نوشته اند: تا ثامنه وجود دارد، و تا خامسه را بنده دیده ام.
درباره ى امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ از خلیل بن احمد سؤال شد، وى گفت: با این که دوست و دشمن فضایل آن حضرت را پنهان کرده اند، دوستانش از ترس، و دشمنان از روى حسد، با این همه فضایل او مشرق و مغرب را پر کرده است: «قَدْ مَلاَءَ الْخافِقَیْنِ فَضْلُهُ.»(5)
خدا مى داند که در زمان ائمّه ـ علیهم السّلام ـ چه علومى و چه مطالبى و مَراجعى بوده که اکنون در دست ما نیست! حفظ آثار اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و نگهدارى از آن ها ـ هر چند معلوم نیست که ما به همه ى آن ها عمل کنیم ـ براى شیعه خوب و مفید است. ما علوم و معارف را مفت به دست آورده ایم، لذا قدردان نیستیم و کفران نعمت مى کنیم، و مفت و ارزان از دست مى دهیم، و کتاب هاى خطّى و عتیقه ى خود را به قیمت هاى ارزان یا گران مى فروشیم. شاید روزى بیاید که اروپایى ها به آن ها عمل کنند و دستگاه هاى تبلیغاتى شان را به وسیله ى آن ها ترویج نمایند. هم چنان که از امام رضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده که اهل حجاز (مکّه و مدینه) از نعمت ولایت قدردانى نکردند، لذا خداوند آن را از آن ها گرفت و به اَعاجم و فرزندان آن ها داد.(6)
 

1. رساتر.
2. ر.ک: تأویل الآیات، ص 375؛ بحارالانوار، ج 22، ص 110؛ ج 30، ص 80؛ ج 36، ص 358؛ ج 37، ص 44؛ طرائف، ج 1، ص 177؛ کمال الدّین، ج 1، ص 64؛ اصول کافى، ج 1، ص 341؛ بحارالانوار، ج 51، ص 10، 32، 39، 49 و...
3. تلف شده.
4. عالم ربّانى، محمّد تقى بن مقصود على اصفهانى مجلسى (1003 ـ 1070)، صاحب تألیفات متعدّد، از جمله «روضة المتّقین فى شرح اخبار الائمّة المعصومین». ایشان پدر مرحوم مجلسى، یعنى محمّد باقر بن محمّد بن تقى اصفهانى (1037ـ 1110) مى باشد، که داراى تألیفات متعدّد از جمله بحارالانوار مى باشد.
5. ترتیب کتاب «العین»، مقدمّه، ص 28.
6. ر.ک: اصول کافى، ج 1، ص 380؛ بحارالانوار، ج 48، ص 304؛ ج 49، ص 232.



ما مثل طایفه و گروهى هستیم که رییس خود را حبس(1) نموده است و در بلایا، خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتّخاذ مى کند! خودمان کرده ایم و اجازه نمى دهیم بیاید قضایا را حلّ کند، با این که مى دانیم اگر بیاید مى تواند مشکلات را حلّ کند، ولى باز او را محبوس کرده ایم! 
بنابراین، اگر میلیون ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحید و تنها است که هیچ ناصر و مُعین و یار و یاورى ندارد! زیرا ما در بیدارى درست به وظیفه ى خود عمل نمى کنیم، با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجّد به جا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار مى شود و مشغول تهجّد مى گردد؛ ولى اگر توفیق نباشد، چنان چه بیدار هم بشود، از آن ها بهره نمى برد.

آقایى که زیاد به مسجد جمکران مى رود، مى گفت: آقا(2) را در مسجد جمکران دیدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو براى ما دعا کنند، و یک مرتبه از نظرم غائب شد، نه این که راه برود و کم کم از نظرم غائب شود!
همین آقا هفته ى قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود. ولى افسوس که همه براى برآورده شدن حاجت شخصى خود به مسجد جمکران مى روند، و نمى دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایى از آن ها دارد که براى تعجیل فَرَج او دعا کنند! چنان که به آن آقا(3) فرموده بود: این ها که به این جا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر کدام حاجتى دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداى دین؛
ولى هیچ کس در فکر من نیست!
آرى، او هزار سال است که زندانى است، لذا هر کس که براى حاجتى به مکان مقدّسى مانند مسجد جمکران مى رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه ى فیض، یعنى فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
خدا مى داند در دفتر امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ جزو چه کسانى هستیم؟! کسى که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه مى شود. همین قدر مى دانیم آن طورى که باید باشیم، نیستیم.

1. زندانى.
2. حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ .
3. شیخ ابراهیم حایرى ـ رحمه اللّه  ـ در حال اعتکاف در مسجد کوفه.



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/2/28 توسط ایران

اگر کسی طالب معرفت باشد و در طلب جدیت و خلوص داشته باشد در و دیوار به اذن الله معلمش خواهد بود وگرنه سخن پیامبر هم در او اثر نخواهد کرد چنانکه در ابوجهل هم اثر نکرد



<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 212
بازدید دیروز: 867
کل بازدیدها: 7534559

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]