سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیاست روز - معارف اسلامی
 
...
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/11/5 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88/11/1 توسط ایران

گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام ماندگاری
در تجمع اعتراض آمیز مقابل دادگستری مشهد

? فتنه از بیست سال پیش شروع شد
فتنه از بیست سال پیش شروع شد؛ از وقتی که پاداشهای آنچنانی به بعضی از مدیران و آقازاده ها دادند؛ لقمه حرام خوار، صحبتهای امام حسین علیه السلام هم به گوشش نمی رود و رو در رویش می ایستد.
? همه، آبرویشان را وسط بیاورند
هرکس امروز آبرویی دارد، به واسطه اسلام و خون شهداست؛ باید آن را برای دفاع از ولایت و مکتب به میدان بیاورد.
? فتنه 4 بعد دارد: قاعدین، ناکثین، قاسطین و مارقین
1. حزب قاعدین: ابو موسی اشعریها، کسانی که ادعای زیاد، عمامه های گنده، محاسن بلند و سابقه طولانی دارند، اما از جهاد و شهادت می ترسند. به امیرالمؤمنین می گفتند: به معاویه چه کار داری؟ امروز هم به ولی فقیه می گویند: چه کار به غزه و لبنان و عراق و افغانستان و شیعیان یمن داری؟ به کشور خودمان برسید!
? ما امروز مرجع تقلید قاعد نمی خواهیم
یک روز خطاب به بزرگان حوزه گفتم: اگر شما می گویید خدا لعنت کند کسانی را که بعد از پیغمبر از ولایت الهیه امیرالمؤمنین دفاع نکردند، امروز هم ما می گوییم: خدا لعنت کند کسانی را که امروز از ولایت الهیه ولی فقیه دفاع نمی کنند.
? منبرهایتان به برکت خون شهداست
جبهه اول فتنه خیلی هم وجیه هستند، بعضیشان در مشهد منبر دو هزار نفری دارند، ولی در منبرهاشان حتی یک کلمه از امام و شهدا و رهبری نمی گویند. بدبخت ها اگر نمی دانند، از پدربزرگشان بپرسند که در زمان رضاخان، روحانی باید از ترس، مخفیانه روضه می خواند، حالا به برکت خون شهدا دو هزار جوان آمده پای منبرشان!
2. حزب ناکثین: پیمان شکنان. اینها ویژه خوران و ریاست طلبند. می گویند حالا که رئیسیم باید ما و بچه هایمان امکانات و امتیازات بیشتری بگیریم. اینها هم خیلی موجهند، طلحه و زبیرند.
? زبیر به واسطه پسرش از ولایت جدا شد.
این قصه طلحه و زبیر که روی منبرها می گوییم یا دروغ است، یا باید امروز مردم ببینند زبیری که "منّا أهل البیت" بود، به واسطه پسرش از ولایت جدا شد.
? بیعت کردند، اما برای منافع خودشان
اینها هم بعد از رحلت امام آمدند و با مقام معظم رهبری بیعت کردند، اما در بیعتشان دنبال منافع خودشان بودند، دنبال جایگاه خودشان بودند؛ غافلند روزی که هیچ اعتباری نداشتند همین ولایت دستشان را گرفت و بالایشان آورد و در جایگاه های حساس گذاشت تا از این بی آبروتر نشوند.
? امام نفرمود پشتیبان بچه های من باشید
همچنانکه ناکثین در خانه پیغمبر رفتند و همسر پپیغمبر را آوردند، اینها هم می روند افراد دسته سه و چهار بیت امام را می آورند. 21 جلد صحیفه امام را بگردید، یکجا نمی بینید امام فرموده باشد اگر راه را گم کردید، از طریق بچه های من راه را پیدا کنید، بلکه می فرماید پشتیبان ولایت فقیه باشید.
? مگر پدرم پادشاه بود که من ولی عهدش باشم؟
بعد از رحلت امام، چند نفر از همین طایفه آمدند پیش حاج احمد آقا، گفتند: مجتهدی، محبوبیت داری، ده سال هم مشاور بزرگترین رهبر سیاسی-مذهبی دنیا بودی. چرا تو ولی فقیه نشوی؟ فرمود: پدرم شاه نبود که من ولی عهدش باشم؛ پدرم ولی فقیه بود و امروز هم ولی فقیه منتخب خبرگان و مؤیّد به تأیید امام زمان باید جانشینش باشد.
? پسر هر که با بدان بنشست ...
به فرزند حاج احمد آقا می گوییم اگر می خواهی دنباله رو راه پدرت و امام باشی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام را از این عناصر منافق خالی کن. والا ما هیچ ابایی نداریم که بگوییم:"پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد"
? خط کش ما ولایت است
"إنّا نحن نزّلنا الذّکر و إنّا له لحافظون"، "و من أعرض عن ذکری فإنّ له معیشة ضنکا" امام صادق علیه السلام فرمودند منظور از ذکر، ولایت ما اهل البیت است. ما معتقدیم ولایت فقیه جدای از ولایت اهل بیت و رسول خدا و ولایت حضرت حق نیست.
? خیلی نترسید از این که بعضی سابقه دارها زیر سؤال بروند
نترسید از این که بعضی می روند همسر و خواهر و فرزند شهید را می آورند، ملاک برای ما خط مشی شهید است. در 55هزار وصیتنامه شهدا که بررسی شده، 70 هزار بار، یعنی در بعضی از آنها دو- سه بار تأکید شده بود که خون ما حفاظت از ولایت است.
? جعفر کذّاب هم فرزند شهید بود
ما خط شهید را از خانواده شهیدی که در خط ولایت نباشد نمی شناسیم. جعفر کذّاب، پسر امام هادی علیه السلام هم فرزند شهید بود! مهم برای ما خط ولایت است.
3. قاسطین: صفینی ها. قرآن را به جنگ علی علیه السلام بالای نیزه بردند. عده ای سطحی نگر شبهه کردند. در حالی که مالک اشتر تا کشتن معاویه یک قدم دیگر فاصله داشت، به او گفتند اگر می خواهی علی را زنده ببینی، برگرد. آقایان در دوران اصلاحات، 8 سال قانون اساسی را سر نیزه کردند و به جنگ ولی فقیه رفتند. در حالی که من دست روی قرآن می گذارم، اینها به یکی از قوانین قانون اساسی هم معتقد نیستند. از سطحی نگری دانش آموزان و دانشجویان استفاده کردند. امروز عمارها لازم است تا ابعاد شبهه را برای مردم مشخص کنند.
4. مارقین: خوارج نهروان، پیشانی پینه بسته ها، سابقه دارها، نماز شب خوان ها؛ هیچ کس جرأت نمی کرد به اینها نزدیک شود. امیر المؤمنین فرمود خودم باید چشم فتنه را کور کنم. در نهروان، 4000هزار نفرشان را به درک واصل کرد. امروز ما از ولی امرمان می خواهیم که به پشتیبانی این مردم، به دعای ولی عصر و عنایت حضرت حق، خودش چشم فتنه را کور کند.
? نه یک قدم جلوتر، نه یک قدم عقب تر
ما نه ترسوییم، نه محافظه کاریم و نه عافیت طلب. ولی منتظر دستور ولیمان هستیم. جلوتر از آقایمان حرکت نمی کنیم. "المتقدّم لهم مارق و المتأخّر عنهم زاهق".
? خواص نمی خواهند سکوتشان را بشکنند؟
از قوه قضاییه قاطعیت می خواهیم. وزارت اطلاعات کی می خواهد مدارکش را رو کند؟! از صدا و سیما افشاگری می خواهیم. از نما یندگان ولی فقیه در استانها تبیین افشاگرانه و صراحت می خواهیم. از مراجع تقلید و اساتید حوزه و دانشگاه می خواهیم که اعلام تنفر کنند، هشدار بدهند و عاشورایی بودن خود را اعلان کنند.
? صبر می کنیم، اما بهانه نمی دهیم
ما کوچکترین بهانه ای به دشمن نمی دهیم. آنها می خواهند از ما بهانه بگیرند، ولی ما این آرزو را با آن ها به گور می فرستیم. ما حتی قرار است پیرو صبر امیر المؤمنین باشیم، که برای حفظ اسلام، کتک خوردن همسرش را هم تحمل کرد. ما منتظر دستور امام و ولی امرمان هستیم. ما سراپا گوشیم و سراپا شعور و شوریم.
به نقل از مطالبه



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/10/28 توسط ایران

نجوایی با حاج‌محمد‌ابراهیم همت...
روزگار آزگاری است، «الجزیره» جنون گرفته. با فتوشاپ قتل هابیل را انداخته گردن بسیجی‌ها و می‌گوید: «همت» را در «جزیره مجنون» لباس‌شخصی‌ها کشته‌اند. همت گرچه پیراهن سپاه به تن داشت ولی خودش لباس‌شخصی بود. بسیجی بود. ما بسیجی‌ها 300‌هزار شهید دادیم، بدون محاسبه عمار یاسر. نورعلی‌ شوشتری را هم حساب نکردیم اما شما تعداد شهدای‌تان با فتوشاپ هم به عدد 30 نمی‌رسد. من قبر‌های قطعه منافقین را شمرده‌ام. شهدای بسیج را با ماشین حساب باید تخمین زد و کشته‌های شما را با انگشتان دست...

اینجا ما با عده‌ای طرفیم که سر مزار ندا می‌خواهند فاتحه انقلاب را بخوانند. گذشت دوره وصیتنامه نوشتن. الان بازار بیانیه دادن و نامه فرستادن داغ است. و سران فتنه، عجبا که برادری‌شان را به ضدانقلاب ثابت کرده‌اند اما ارث‌شان را از انقلاب، از خون تو می‌خواهند. تو ساده بودی که می‌گفتی ما همیشه به انقلاب بدهکاریم. این صف را که می‌بینی، استثنائا با فتوشاپ درست نشده و صف طلبکاران از انقلاب است. به مهندس هم که ریاست‌جمهوری را بدهی، شیخ را به چه راضی کنی؟...

از نبرد رویارو جیم زده‌اند و به گزینه جیم SMS می‌دهند!! از مردان با حجاب بیش از این توقعی نیست. اعتراض را به وادی ابتذال کشانده‌اند. کم مانده بگویند هر کس در مستراح، 3 بار آه و 2 بار سیفون را بکشد، این طرفدار جنبش سبز است. ما به این بچه‌بازی‌ها فقط می‌خندیم! وقت ما به «ساعت گرینویچ» تنظیم نشده، مقدس است. این چند ساعتی که تا «ظهور» مانده، حیف که به بطالت بگذرد. «زمین ابتذال» جای مبارزه ما نیست. ما بزرگ‌تر از آنیم که شما را دشمن خود بدانیم. دشمن من در «تل‌آویو» است و می‌خواهد عرصه را بر «سید خراسانی» تنگ کند تا جلوی ظهور را بگیرد. دشمن من مسلح به کلاهک هسته‌ای است نه مجهز به  .SMS من کارهای مهم‌تری دارم، حتی مهم‌تر از دعوا با پسر همت. بصیرت من به من اجازه نمی‌دهد به گزینه الف SMS بدهم. رای من به گزینه ظهوراست. من اهل صدم نه نود. فردوسی‌پور به درد گزارش بازی منچستر با چلسی می‌خورد و اینکه آیا دختر خاله همسایه دیوار به دیوار فرگوسن، از سگش راضی شده یا نه. من در اوقات فراغتم گزارش محرمانه موساد را می‌خوانم که «لیبرمن» سوتی داد و یک جاهایش را لو داد. صهیونیسم می‌خواهد «مهدی» را برباید اما موسای ما به نیل افتاده و از دستان پست در امان است و هتاکین می‌خواهند از دریای آن 13 میلیون، ماهی اغتشاش بگیرند و با فتوشاپ، خود را دشمن ما جا بزنند. دشمن من در اتاق بیضی نشسته است، نه کسانی که در چت‌روم با دختران فراری، بازی می‌کنند. ره به جایی نخواهند برد گمرهان. من حریف خود را می‌شناسم...

در این روزگار آزگار، این ما هستیم و جنگ روزگار. روزگاری که سردار! با ما سر ناسازگاری دارد. من نه با پسر تو دعوا دارم نه با دختر باکری. من عاشق مادرانی هستم که چون تویی را در دامن خود پرورش دادند. من عاشق تو هستم که در وصیتنامه‌ات به جای تقسیم ارث، دفاع از ولایت فقیه را برایمان ترسیم کردی. سردار! من عمار نیستم اما طلحه و زبیر برایم کامنت‌های تهدیدآمیز گذاشته‌اند و من در نبود تو و باکری، در خط مقدم اینترنت تنها مانده‌ام. گلوله‌های گوگل به جان قلم من افتاده‌اند و هکرهای خداجو می‌خواهند آرمان‌ مرا هک کنند. وصیتنامه‌ات را بفرست سردار!...

برای مطالعه ی متن کامل این دلنوشته کلیک کنید



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/10/28 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/10/27 توسط ایران

آیت الله صانعی دیروز

روزنامه کیهان 72/10/2

روزنامه جمهوری اسلامی

****************************************************************************

آیت الله صانعی امروز

به دو تصویر پایین دقت کنید

این هم متن مربوط به آیت الله صانعی

به پاراگراف اول دقت کنید (به گرمی پذیرفت!!)

این هم تصاویری از ویژه برنامه های بی.بی.سی

بعد از اینکه جامعه مدرسین آیت الله صانعی را فاقد شرایط لازم برای مرجعیت اعلام کرد

 همان آخوندهایی که دیروز آیت الله صانعی آنها را می کوبید

امروز از عاشقان او هستند

لینک های مرتبط و منتخب:

نظر جامعه مدرسین پیرامون مرجعیت آیت الله صانعی

دیدار با سه مرجع منتقد در قم 

عزاداری بی.بی.سی در مرگ آیت الله منتظری (مرگی که زود جهانی شد)

http://charnama.blogfa.com:80/post-22.aspx



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88/10/17 توسط ایران



نوشته شده در تاریخ شنبه 88/10/12 توسط ایران

لیدر اصلی اغتشاشگر دانشگاه امیرکبیر با لباس زنانه فرار کرد!

 

او که همانند زنان محجبه، مانتو به تن کرده و مقنعه و چادر به سر داشت و حتی یک کیف زنانه را نیز برای محکم کاری به دوش انداخته بود، در رسیدن به هدف خود ناکام ماند و توسط مامورین امنیتی دستگیر شد.
به گزارش خبرگزاری فارس؛ در میان اخبار مربوط به رویدادهای 16 آذر در دانشگاه‌های تهران، خبر "فرار " یکی از اعضای انجمن اسلامی منحله دانشگاه امیرکبیر با "لباس زنانه " افکار عمومی را به تعجب واداشت.
مجید توکلی روز دوشنبه پس از آنکه نتوانست با سخنرانی ساختار شکنانه و اهانت آمیز خود بر تعداد تجمع کنندگان حامی میر حسین موسوی بیفزاید، با مشاهده حضور پررنگ دانشجویان حامی انقلاب اسلامی احساس خطر کرد و با آرایش و لباس زنانه آماده فرار از دانشگاه شد.
او که همانند زنان محجبه، مانتو به تن کرده و مقنعه و چادر به سر داشت و حتی یک کیف زنانه را نیز برای محکم کاری به دوش انداخته بود، در رسیدن به هدف خود ناکام ماند و توسط مامورین امنیتی دستگیر شد.
این در حالی است که عکس وی در بسیاری از تجمعات دانشجویان افراطی به عنوان نماد "مقاومت جنبش دانشجویی " در میان تجمع کنندگان توزیع می‌شد.
"فرار با لباس زنانه " البته پیش از این هم، اتفاق افتاده است. بنی صدر نیز در اوایل انقلاب و پس از آنکه خیانت هایش به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مشخص شد، با لباس زنانه از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد.
مجید توکلی پیش از این نیز سابقه توهین به مسئولان نظام و حتی زندان را در کارنامه خود دارد. وی که متولد سال 1365 در شیراز است، در سال 83 و در رشته کشتیرانی وارد دانشگاه امیرکبیر شد اما به دلیل آنکه در چهار ترم پیاپی معدل درسی او زیر 10 بود، از این دانشگاه اخراج شد.
شبکه ایران نوشت او پس از اخراج از دانشگاه و در جریان حضور احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر هم، از دانشجویانی بود که نقش مهمی در پروژه اهانت به رئیس جمهور ایفا کرد.
وی همچنین به همراه دو دانشجوی دیگر به خاطر انتشار نشریات موهن علیه ائمه اطهار(ع) در دانشگاه امیر کبیر، مدت 15 ماه را در حبس بود. اما گویا 15 ماه زندان برای توکلی کافی نبود، چراکه وی در روز 17 بهمن ماه سال گذشته نیز در جریان ممانعت نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم سالگرد بازرگان، همراه با سه دانشجوی دیگر دستگیر شد و 115 روز دیگر را در زندان گذراند.
گفتنی است توکلی از جمله سردسته های اهانت کنندگان به مقدسات در نشریات دانشجویی بود. بانیان این نشریات حتی دیگر دانشجویان را دعوت به همراهی و ایجاد آشوب کرده بودند: "دموکراسی و آزادی بدون هزینه به دست نمی‌‌آید و البته در هر فرصتی هم محقق نمی‌شود(!) زمان آن اکنون است و فردا بسیار دیر است باید برخاست و قداست‌های تصنعی(!) و مقدسات مردم‌فریب را ساقط کرد. "
این جملات در قالب مقاله‌ای با عنوان "هیچ کس مقدس نیست! " برای فراهم کردن یک فضای اعتراض عمومی منتشر شده بودند.
حمله به اهل بیت نیز دستمایه‌ای بود برای حمله به رهبریت نظام. در لا به لای مقالات جملاتی دیده می‌شد که هر انسان آزاده‌ای از بیان آن شرم می‌کرد. علی(ع) و محمد(ص) هم گناه کبیره می‌کردند: "علی نه نور بود و نه آسمانی و نه معصوم... علی یک انسان خطاپذیر و غیر معصوم بود. فراتر از آن محمد نیز چنین بود، حال تکلیف ولی فقیه بسیار روشن است. " رئیس جمهور منتخب مردم فاشیست لقب گرفته بود و رهبر انقلاب دیکتاتور!

- برای مشاهده تصاویر بیشتر، روی این لینک کلیک کنید
 از سایت مبین



احمد توکلی در نامه‌ای خطاب به آقایان موسوی و خاتمی اعلام کرد: گویا می‌خواهید حاکمیت را به برخورد با خود بکشانید. تردیدی نیست که معارضه چیزی جز خیانت به امام، انقلاب، اسلام، مردم و ایران نیست. تصمیم به بازگشت بگیرید.
به گزارش الف، متن کامل نامه دکتر احمد توکلی به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
برادر محترم جناب آقای میرحسین موسوی
برادر محترم جناب آقای سید محمد خاتمی
سلام علیکم
در دو سه ماه گذشته، حوادثی گزنده و تلخ بر کشور،انقلاب و مردم رفت که حرف‌های شنیدنی و لابد گفتنی بسیاری پیرامون آن‌ها وجود دارد که بحث از آن‌ها در حوصله این مقال نیست. قصد نامه نوشتن به شما را نداشتم؛ چرا که از مکاتبه با جناب آقای کروبی اثر چندانی حاصل نشده است. ولی در روز قدس حوادثی رخ داد و به نام طرفداری از شما شعارهایی داده شد که خود را ناچار از این کار دیدم، تا وجدان‌تان را در معرض سؤالاتی قرار دهم که نه به من، بلکه به مردم توضیح دهید. شما که همواره به‌درستی گفته‌اید پرسشگری ازصاحبان و طالبان قدرت امرمقدسی است، طبعا نباید رنجشی پیدا کنید؛ بلکه" فان الذکری تنفع المؤمنین" اما نکات قابل عرض:
1. در روز قدس کسانی‌که به حمایت شما اجتماع و راهپیمایی داشتند، و کم هم نبودند، شعار می‌دادند:
* استقلال، آزادی ، جمهوری ایرانی
* نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
* مرگ بر...
* ما اهل کوفه نیستیم، پشت یزید بایستیم
این شعارها حاکی از استراتژی به ظاهر تازه‌ای است که در سال‌های اول انقلاب هم به میدان آمد و با مقاومت امام راحل و مردم میدان را خالی کرد. این استراتژی به وضوح با سه محور اعتقادی و استراتژیک امام در تضاد است. آن بزرگوار حتی در وصیت‌نامه‌شان نیز بر این محورها تاکید دارند. آیا امام نفرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد؟ و این را اساس سیاست داخلی نمی‌شمرد؟ آیا امام نفرمود روز قدس روز اسلام است و حمایت از فلسطین را یکی از ارکان سیاست خارجی قرار نداد؟ آیا امام مکررا نفرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد؟ آیا پردازنده نظریه ولایت فقیه و پایه‌گذار آن نبود؟
پاسخ این پرسش‌ها آن‌قدر روشن است که کسی را یارای انکار نیست. حالا شما باید جواب دهید که وقتی با ادعای احیای ارزش‌های فراموش‌شده خط امام، معترضان را علمداری می‌فرمایید، آیا از این شعارها و سردهندگانشان برائت می‌جویید یا با ادامه سکوتتان آن‌ها را تایید می‌کنید؟ در این صورت جواب امام را چه می‌دهید؟
2. تا این‌جا، حوادث نشان داد که جریان موسوم به سبز لااقل چها ویژگی زیر را دارد:
* با مبانی انقلاب اسلامی ناسازگار است.
* از پشتبانی بیگانگان مخالف اسلام، استقلال ایران و مسلمانان جهان برخوردار است.
* رفتار و ظاهر کثیری از افراد آن حاکی از عدم تقید به شرع و ارزش‌های انقلابی است.
* قصد معارضه با نظام قانونی و مردمی حاکم را دارد و به اعتراض در شکل قانونی راضی نمی‌شود.
آیا اگر امام زنده بود چنین جریانی را خیانت‌بار نمی‌خواند؟
3. در میان معترضان، طرفداران نظام و دینداران ناراضی از اوضاع کم نیستند. بعضی از اعتراضات اینان و حتی معارضان بی‌اعتقاد به دین و نظام نیز درست است و باید زمینه‌های اعتراض برانگیز را رفع کرد؛ ولی آیا شما فکر می‌کنید اکثریت معترضانی که راه معارضه را برگزیده‌اند و شعار جانم فدای ایران سرداده‌اند، وقتی خطری متوجه ایران شود روی حرفشان می‌ایستند؟ جان که هیچ، یک گام هم اکثرشان برای استقلال و آزادی ایران عزیز بر نخواهند داشت. می‌نشینند و منتظر می‌مانند تا همان اکثریت مستضعفی که به پیروی از امام و مراجع و روحانیت انقلابی، ایران را حفظ کردند بازهم جانفشانی کنند و بعد هم غرولند و ملامت تحمل کنند. شما پشتیبانی چه کسانی را به‌دست آورده‌اید و حمایت چه اقشاری را از دست داده‌اید؟ مؤکدا می‌گویم که این نگاه به‌هیچ‌وجه نافی حقوقی که بر عهده حکومت حتی در قبال معارضان قرار دارد نیست و نباید باشد، چه رسد به مخالفان و معترضان. حق هرکس محترم است و باید اداء شود.
4. جناب آقای موسوی! یادتان هست که یکبار امام در پاسخ اعتراض برخی روحانیان صاحب‌نام نسبت به دولت جنابعالی، خطاب به آنان فرمود نه شما از امیرمؤمنان برترید و نه نخست‌وزیر از خلفا بدتر؛ همان‌طور که علی علیه‌السلام با خلفا در برابر خطر خارجی همکاری کرد، شما هم با دولت مدارا کنید( نقل به مضمون). درحالی‌که به شهادت صحیفه نور امام همانند آن معترضان، با سیاست‌های اقتصادی دولت‌سالارانه جنابعالی مخالف بود ولی به‌خاطر وجود خطر دشمن خارجی از شما به شدت حمایت می‌کرد و مخالفانتان را به همکاری فرا‌می‌خواند. حالا چه شده است که آن استدلال امام را فراموش کرده‌اید؟ خطر بیگانه کم شده یا معارضه مجاز گشته است؟ حتی اگر حق کاملا با شما می‌بود- که حتما چنین نیست- باز اجازه معارضه نداشتید.
5. برادران محترم! شما در ایام مسؤلیت‌تان موضوع فلسطین را به‌‌درستی، موضوع همه ما می‌دانستید حالا چرا در برابر شعار انحرافی نه غزه نه لبنان سکوت کرده‌اید؟ نظرتان عوض شده یا صهیونیست‌ها تغییر ماهیت داده‌اند؟ آیا قدرت آن‌قدر شیرین است که برای رسیدن به آن باید پا روی اعتقادات امام گذاشت؟ شما که می‌گویید خط امامی هستید.
6. جناب آقای خاتمی! شما و یا اطرافیان‌تان، زمانی نفرینِ "مرگ بر آمریکا" را که شعار برحق ملت ستمدیده ایران بوده است، خشونت‌بار خواندید. حالا نظرتان در باره شعارِ "مرگ بر ..." چیست؟ آیا امام بر اصالت امر ولایت فقیه در اسلام تاکید نمی‌کرد و نفرمود : " پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد" ؟ فکر نمی‌کنید که شما هرچه دارید از حکومت ولایت فقیه است؟ فکر می‌کنید اگر کسانی که امروز شعار جمهوری ایرانی می‌دهند، سرکار بیایند، شما را خلع لباس و منزوی نخواهند کرد؟ البته اگر زنده‌تان بگذارند.
7. روش شما در این ایام چنان است که گویا می‌خواهید حاکمیت را به برخورد با خود بکشا نید. دارید سلاح کسانی را تیز می‌کنید که اعتقاد چندانی به مدارا با مردم و مردم‌سالاری دینی و لوازمش ندارند. تردیدی نیست که معارضه به ظاهر جدید، با شعارها و استراتژی‌های شمرده شده، چیزی جز خیانت به امام، انقلاب، اسلام، مردم و ایران نیست. اگرچه خیانت فاعلی بر همه افراد این جریان صدق نمی‌کند، ولی قطعا خیانت فعلی هست. فکر می‌کنید حکومت تا کجا مدارا خواهد کرد؟ اگر تصور شود اجازه داده می‌شود نظامی که با خون‌دادن‌ها و خون دل خوردن‌های بسیار برپا شده و تنها حکومت دینی جهان، ولو پر عیب و نقص، است، به این راحتی عوض می‌شود؛ یا تصور کنید همه آنانی که امروز زیر علم شما سینه می‌زنند، به شما وفادار خواهند ماند، هردو تصور اشتباه است.
سه نتیجه ناگوار دیگرنیز بر اوضاع فعلی مترتب است:
8. دولت فعلی برخاسته از رای مردم و قانونی است. ولی در کنار خداماتش، خودرایی‌ها، ندانم‌کاری‌ها و جهت‌گیری‌های نادرستی نیز دارد که رفتار و روش شما، کار برخورد با این کژی‌ها را (که در دولت‌های پیشین هم بی‌سابقه نیست)‌ دشوار می‌کند و میدان نقادی حاکمیت تنگ می‌گردد.
9. علاوه بر این، طبیعی است که وقتی حضور جریان حامی شما، با اغتشاش و خسارت‌های اجتماعی همراه می‌گردد، حضور نیروهای انتظامی و اطلاعاتی به ضرورت بیشتر می‌شود، از این حیث نیز آزادی‌ها محدود می‌گردد. در این محدودیتی که برای نقادی و آزادی‌خواهی به‌وجود می‌آید شما چقدر مسؤلیت دارید؟
10. نکات فوق، به اضافه فضای نامطمئن سیاسی ناشی از معارضه جریان به اصطلاح سبز با نظام، نا اطمینانی را به دنبال دارد، نتیجه‌اش کاهش سرمایه‌گذاری است که تولید و اشتغال را کاهش و قیمت‌ها را افزایش می‌دهد. یعنی فشار بر مردم بیشتر می‌شود. در واقع بازنده اصلی مردم‌اند. آیا می‌ارزد؟
برادران محترم! همه ما کم‌وبیش، و امروز شما آقایان به ویژه، مخاطب این آیه قران هستیم:
یا ایهاالذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون، ای مؤمنان! چرا سخنی می‌گویید که بدان عمل نمی‌کنید؛‌ این‌که چیزی را که بدان عمل نمی‌کنید مدعی باشید، در نزد خداوند بسیار خشم‌برانگیز است. شما با ادعای احیاء ارزش‌های فراموش‌شده حضرت امام رضوان الله علیه به میدان آمده‌اید، باید با صراحت تکلیف خود را مشخص بفرمایید تا گرفتار خشم خدا نشوید.
این نصیحت مرا با ذکر عیوب مخالفان خود پاسخ ندهید. سعی نفرمایید با فهرست کردن اقوال بی‌عمل آنان یا تعارضات قول و فعلشان خود را مبرا بنمایید. و لا تزر وازرة وزر اخری، کسی بار دیگری را به‌دوش نمی‌کشد. تعدادی از نیروهای وفادار به انقلاب و ولی فقیه مظلوم و مردم شریف، از جمله بنده، در این ایام همواره خواسته‌ایم که شما در عرصه سیاست با احترام، و البته با رعایت تکالیف قانونی خودتان، فعال بمانید تا در فرایندی مردم‌سالارانه به رقابت بپردازید و ضمن آن‌که به تصحیح مسیر و کارکرد حکومت مدد می‌رسانید، خطر تحجر را کاهش دهید، امید و مشارکت مردم در سرنوشت خویش را بالا ببرید و فرصت جولان در عرصه آزمایش عملی برای‌تان باقی بماند. آیا شما نمی‌خواهید امکان دهید تا این خیرخواهی مؤثر شود؟ مقصود من این نیست که همه تقصیرها، صددرصد بر عهده شماست و ما و دیگران بی‌قصور و تقصیریم؛ اما آن‌که باید اول تصمیم به بازگشت بگیرد، شمایید نه مخالفان شما.
من آن‌چه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال
برادر شما
احمد توکلی
29 شهریور 1388

منبع : سایت مبین



   1   2      >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 173
بازدید دیروز: 166
کل بازدیدها: 7485609

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]