یه نفر داشته شنای قورباغه میرفته، لک لک میاد میخوردش
یه نفر تو قرعه کشی بانک شرکت میکنه، براش شیش ماه زندان در میاد!
غضنفر داشت پرتقال پوست می کند، می گه: خدایا کاش توش موز باشه.
رییس دیوونه خونه می خواسته دیوونه ها رو امتحان کنه که کدومشون عاقل شده که آزادش کنن، می آد و یه نوار مداحی می ذاره، همه دیوونه ها میرقصن به جز ? نفرشون. فکر می کنه که این ? نفر عاقل شدن، ازشون میپرسه؟ شما چرا نرقصیدین؟ دیوونه ها می گن: آخه ما عروس و دامادیم.
گوسفنده قرص شادی آور (اکس) میخوره میره سر چهار راه میایسته میگه دربست کشتارگاه
به یه نفر میگن آیا به نظر شما سیو همان سیب است؟ میگوید : نه بابا من چند تاشو خوردم همون صابون است!!!!!
یک مرده یک مار رو اذیت میکنه ماره میگه سرطان بگیری
اولی : می دونی یه فیل خاکستری رو چه جوری می کشن؟ دومی: نه. اولی: با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش. حالا می دونی یه فیل قرمز رو چه جوری می کشن؟ دومی: نه. اولی: روش خاکستر می ریزن بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش می کشنش.حالا می دونی یه فیل سبز رو چه جوری می کشن؟ دومی: نه اولی: یه حرف زشت بهش می زنن، قرمز می شه، بعد خاکستر می ریزن روش، خاکستری می شه، بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش، می کشنش. حالا می دونی یه فیل زرد رو چه جوری می کشن؟ دومی: نه اولی: یه پارچ آب می ریزن زیر پاش، سبز می شه، بعد یه حرف زشت می زنن قرمز می شه، بعد خاکستر می ریزن روش، خاکستری می شه، بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش می کشنش. حالا می دونی یه فیل آبی رو چه جوری می کشن؟ دومی: نه. اولی: می زارنش جلوی آفتاب زرد می شه، بعد یه پارچ آب می ریزن زیر پاش، سبز می شه، بعد یه حرف زشت بهش می زنن، قرمز می شه، بعد خاکستر می ریزن روش، خاکستری می شه، بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش میکشنش.
فیله و مورچه هه باهم ازدواج میکنن فیله میمیره مورچه هه میگه: بدبخت شدم حالا باید تا آخر عمر براش قبر بکنم !!
یه نفر می افته تو جوب، مردم درش می آرن، ازش می پرسن؟ سالمی؟ طرف می گه: نه، من جاسمم.
یه روز جوجه تیغی با بچهاش میرفته بعدش یه کیوی میبینه به بچه هاش میگه برادرتون از سربازی اومده.
اولی: الو دومی:بله اولی:کسی خونه هست؟ دومی:نه اولی: پس گوشی رو بده به خودت
نقی به تقی میگه تو اب 3تاجن هست.1اکسیجن2تاهیدروجن
یه نفر میخواسته بره شهرک آزمایش برای امتحان رانندگی , صبح ناشتا میره امتحان شهر بده
یه بار یه کلاغی رو درخت نشسته بود یه قالب پنیر هم تو دهنش بود یه هو یه روباه از اون زیر رد میشد به کلاغه گفت عجب پری عجب رنگی چه صدائی یه دهن آواز بخون حال کنیم ..... کلاغه قالب پنیرو در میاره میزاره زیره بغلش میگه بروبابا این درسو کلاس دوم خوندیم
یه نفر یه روز سرد زمستون می بینه که یه اسب از دهنش داره بخار در میاد
میره جلوتر و می گه جل الخالق ! پس اون اسب بخاری که می گن اینه؟؟!!
یه نفر دوزاری سیاه پیدا میکنه، میره تلفن عمومی گوشی رو برمیداره و میگه: الو آفریقا؟
یه نفر تو مسابقة دو دوپینگ میکنه، ازقضا آخر میشه! رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟میگه: آخه نمیخواستم بهم مشکوک شن!!!
یه نفر داشته زنش رو به زور میکرده تو یخچال، ازش میپرسن داری چی کار میکنی؟ میگه: میخوام فاسد نشه؟
یه نفر دواش رو یک ساعت قبل از توصیه دکتر میخوره تا میکروبارو سورپرایز کنه
یه قورباغه با یه طوطی ازدواج می کنه بچشون میشه قوطی
یه بار سوزن میره توی دست یه نفر اونو بیرون میاره میبینه خون میاد باز سوزن و فرو میکنه سر جاش
یه روز یه یه نفر میزنه به سرش سرش میشکنه
یه نفر خودشو میزنه به اون راه گم میشه
یه نفر میره استادیوم تو رودربایسی گیرمی کنه به همه دست می ده
یه نفر از تیر میره بالا از مرداد میاد پایین
یه روز یه نفر برق میگیردش به برق می گویدولم کن تا ولت کنم
یه نفر دوتا دزد میگیره، زنگ میزنه به 220
از یه نفر میپرسن: بلدی پیانو بزنی؟!
میگه: نه. ولی یه داداش دارم... اونم نه!
یه نفر میخواسته بره بهشت زهرا، گل گیرش نمیاد کمپوت میبره!!!
به یه نفر میگن اگه همه دنیا رو بهت بدن چی کار میکنی؟
میگه: میفروشم میرم خارج!!!
یه نفر میره بقالی، میگه: آقا نوشابه خانواده دارین؟
میگه: بعله. میگه: به مجرد هم میدین؟!!
یه روز یه سوسکه میره جلوی آینه میگه : مشــکی رنگ عشقه
میخه میره عروسی بس که قر میده پیچ میشه
یه نفر میافته تو دره، Game Over میشه!!
یه نفر یک سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!!
یکی میره شکار خرگوش، صدای هویج در میاره
یکی باباش میمیره میشه یتیم، مامانش میمیره میشه دوتیم ،
همه خانوادش میمیرن میشه تیم ملی...
به یکی میگن در روز چه نون هایی میخوری.میگه تافتون-لواش-سنگک.
بعد ازش میپرسن خب پس کی بربری میخوری؟
میگه پس فکر کردی این نون ها رو با چی میخورم
اولی: الو دومی:بله اولی:کسی خونه هست؟ دومی:نه اولی: پس گوشی رو بده به خودت
نقی به تقی میگه تو اب 3تاجن هست.1اکسیجن2تاهیدروجن
یه نفر میخواسته بره شهرک آزمایش برای امتحان رانندگی , صبح ناشتا میره امتحان شهر بده
یه بار یه کلاغی رو درخت نشسته بود یه قالب پنیر هم تو دهنش بود یه هو یه روباه از اون زیر رد میشد به کلاغه گفت عجب پری عجب رنگی چه صدائی یه دهن آواز بخون حال کنیم ..... کلاغه قالب پنیرو در میاره میزاره زیره بغلش میگه بروبابا این درسو کلاس دوم خوندیم