سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام علی علیه السلام - معارف اسلامی
 
...
نوشته شده در تاریخ جمعه 87/5/11 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ جمعه 87/5/11 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/4/25 توسط ایران



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/4/25 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/4/25 توسط ایران
حضرت علی (ع) در خطبه 90 نهج البلاغه به بیاناتی زیبا و تعابیری دقیق ، داستان زمین و آنچه بر آن گذشته را چنین بیان می فرماید :
خداوند زمین را در امواج شدید و با صولت و در دریاهاى پر آب فرو برد، در حالى که موجهاى عظیم آن دریاها به هم مى خوردند، و امواج بلند آن که در حال تدافع یکدیگر بودند به هم مى کوفتند و همانند شتران نر در موقع هیجان و مستى کف بهوجود مى آوردند. پس سرکشى آب به خاطر سنگینى زمین حالت فروتنى گرفت، و چون زمین به سینه خود به روى آب قرار گرفت اضطراب و هیجان آب فرو نشست و چون با شانه خود مانند حیوانى که در خاک بغلتد بر روى آب درغلتید آب آرام گرفت. آب پس از هیجان و اضطراب امواجش آرام و مغلوب شد، و در دهنه خوارى مطیع و اسیر گشت. زمینِ گسترده شده در میان آن آب پرموج ساکن شد، و آب را از نخوت و کبر و از باد دماغ و سرکشى و تجاوز بازداشت، و دهان آن را که پر موج بود بست، و آب از آن همه هیجان و هیبت و جست و خیز به جاى خود نشست.
پس از آنکه هیجان آب از زیر اطراف زمین ساکن شد، و کوههاى بلندسرکشیده را که بر دوش زمین قرار داشت بر روى خود حمل نمود، خداوند آبهاى چشمه ها را از بالاى بینى هاى زمین (قله کوهها) به جریان انداخت، و در پهن دشت ها و رودخانه ها سرازیر ساخت، و حرکات زمین را با کوههاى لنگر انداخته، و به وسیله صخره هاى بزرگ سر به فلک برداشته تعدیل نمود. زمین به علّت نفوذ کوهها در پهنه آن، و به خاطر فرو رفتن ریشه کوهها در اعماق آن، و سوار شدن آن صخره هاى بزرگ بر گردن و طبقات زیـرین آن آرامش و استقرار یافت.
خداوند میان زمین و جوّ را فراخ نمود، و هوا را براى تنفس ساکنان آن مهیّا فرمود، و تمام نیازمندیهاى اهل زمین را از دل زمین بیرون آورد. سپس بلندیهاى زمین را که بى گیاه بود و آب چشمه ها به آن نمى رسید، و جویبارها وسیله اى براى رساندن خود به آن زمین هاى مرتفع نمى یافتند رها نساخت، بلکه ابرهایى آفرید تا عرصه هاى مرده آن بلندیها را احیا کنند، و گیاهش را برویانند. ابرها را پس از پراکندگى قطعاتش و جدایى پاره هایش به هم الفت و التیام داد، تا چون آب درون ابر به جنبشى سخت برآمد، و در حواشى آن برق بدرخشید، و درخشش برق در میان قطعات ابر سپید و انبوه خاموش نشد، خداوند آن ابر پرباران را در حالى که قطعاتش به هم پیوسته بود فروفرستاد، در حالى که به زمین نزدیک شدند، و بادها بارانهاى آن را پى در پى همچون دوشیدن شیر از سینه حیوانات دوشیدند و به شدت به زمین ریختند. زمانى که ابرها سینه خود را به زمین ساییدند، و آنچه از باران داشتند بر زمین پاشیدند، خداوند در زمین هاى خشک گیاه، و در دامن کوهها سبزه رویاند، در این وقت زمین با آرایش مرغزارهاى خود به شادى نشست، و از پرده لطیفى از شکوفه هاى خوشبو و زیبا که بر خود پوشیده بود، و از نظم دقیق شکوفه ها و بوته هاى باطراوت که چهره آن را مى آراست به نشاط و بهجت برخاست، و خداوند آن نباتات و گلها را توشه آدمیان و روزى چهارپایان قرار داد. و نیز راههاى فراخ در اطراف زمین باز کرد، و براى روندگان نشانه هایى نهاد تا به هر جا که بخواهند آمد و شد کنند.
هنگامى که زمین را براى زندگى آماده کرد، و فرمان خود را جارى ساخت، آدم(ع( را از میان مخلوق خود اختیارکرد، و او را اولین نوع از آفرینش انسان قرارداد.


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/4/25 توسط ایران

روایتى درباره  فضیلت زیارت امام رضا(ع) در کتاب کامل الزیارات که یکى از معتبرترین کتاب هاى شیعه است آمده که نشان می دهد این عمل مستحب در قیامت چه بهره ى عظیمى به انسان مى رساند .
حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) فرمود : کسى که قبر فرزندم را زیارت کند براى او نزد خدا هفتاد حج مقبول است . راوى مى گوید : گفتم : هفتاد حج ؟ ! فرمود : آرى ، (بلکه) هفتصد حج . گفتم : هفتصد حج ؟ فرمود : آرى (بلکه) هفتاد هزار حج . گفتم : هفتاد هزار حج ؟ فرمود : چه بسا حجى که پذیرفته نشود (اما این هزاران حجی که گفته می شود، همگی مقبول به حساب می آیند); کسى که او را زیارت کند و یک شب در آن منطقه بخوابد مانند این است که خدا را در عرشش زیارت کرده است . گفتم : مانند کسى است که خدا را در عرشش زیارت کرده است ؟ فرمود : آرى ، هنگامى که قیامت برپا مى شود چهار نفر از اوّلین و چهار نفر از آخرین بر عرش قرار دارند ، اما چهار نفر اوّلین : نوح و ابراهیم و موسى و عیسى است ; اما چهار نفر آخرین : محمد و على و حسن و حسین است ; سپس نخ ترازى کشیده مى شود ـ که خوبان را از بدان جدا مى کند ـ پس زائران قبور ما با ما قرار مى گیرند ، از نظر برترین درجه ، و نزدیک ترینشان به عطا و بخشش ، زائران قبر فرزندم على (بن موسى الرضا) هستند.

ـ کامل الزیارات : 307 ، باب الحادى والمائة ، حدیث 13 .

پایگاه استاد حسین انصاریان



« جرج جرداق » نویسنده مسیحی و از پژوهشگران بنام لبنان با نگارش کتاب وزین« الامام علی صوت العداله الانسانیه » عضق و علاقه خود را به شخصیت این امام و زندگی و اندیشه او ابراز کرده است.

وی در کتاب پنج جلدی که « هادی خسروشاهی » آن را با عنوان « امام علی (ع) صدای عدالت انسانی » به فارسی ترجمه و چاپ کرده، عاشقانه به تفکر انسانی و دوران زمامداری نخستین امام شیعیان پرداخته است.

علی و حقوق بشر، علی و انقلاب فرانسه، علی و سقراط، علی و عصر او، علی و ملیت عرب پنج جلد کتاب « صوت العداله الانسانیه » است که جرج جرداق مسیحی بهترین سال های جوانی اش را صرف تحقیق و نگارش آن کرده است.

جرداق که اکنون پیرمرد 79 ساله و ساکن بیروت است هر روز به ساختمان 14 طبقه رادیو « صدای لبنان » در منطقه اشرفیه در شرق این شهر می رود و 15 دقیقه مطالب و نکات آموزنده را برای شهروندان لبنانی می گوید.

 

این نویسنده مسیحی که دوبار به عراق و دوبار به ایران سفر کرده است می گوید: « ایرانیان را بسیار دوست دارم و نه من که بیشتر لبنانی ها بویژه ساکنان جنوب، ایران را دوست دارند».

جرداق که متولد سال 1926 در شهر مرجعیون در جنوب لبنان است اضافه می کند، ابتدا برادرم « فواد جرداق » از شاعران معروف عرب، کتاب نهج البلاغه را به من داد و به مطالعه ی عمیق آن تشویقم کرد.

به تعبیر وی « نهج البلاغه  را که خواندم عاشق ادبیات، حالات، شخصیت و اندیشه امام علی (ع) شدم و پس از آن به تحقیق و مطالعه هر کتابی از نویسندگان اهل سنت و شیعه پرداختم که درباره ایشان نوشته بودند ».

این پژوهشگر مسیحی می گوید: با مطالعه این کتاب ها مجذوب انسانیت امام علی (ع) و توجه و اعتنای او به حقوق انسان شدم و تصمیم گرفتم کتاب صوت العداله الانسانیه را بنویسم.

جرج جرداق که در دانشگاه های بیروت ادبیات عرب و فلسفه تحصیل و تدریس کرده است خاطر نشان می کند که اول، مسیحیان کتاب یاد شده را چاپ کردند و « میخاییل نعیمه » از نویسندگان معروف مسیحی در بررسی و نقد کتاب « صوت العداله الانسانیه » امام علی (ع) را بزرگترین مرد عرب پس از پیامبر خوانده است.

این نویسنده مسیحی که پدرش سنگ تراش و خطاط بوده، می گوید: وی روزی سنگی را بر سر در خانه مان در مرجعیون آویخت که بر روی آن این عبارت عمیق و دقیق نوشته بود، لافتی الاعلی لا سیف الاذوالفقار.امام علی (ع) سیزدهم رجب 23 سال قبل از هجرت پیامبر (ص)، در چنین روزی در خانه خدا در مکه متولد شد و سال 40 هجری در همین مکان به شهادت رسید.

 

پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: اطلاعات





نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/4/25 توسط ایران

نیمه ماه رجب یاد آور غروب غم انگیز ستاره درخشانى است که در آسمان تقوا طلوع کرد، نوگلى بویا که در گلستان شرافت ‏و بزرگوارى نمو یافت ، نوزادى که در آغوش پاکیزه‏ ترین‏ مادران چشم گشود. بزرگ بانویی که در دامان با فضیلت ترین بانوى عالم پرورش یافت.

دوشیزه ‏اى که در ساده‏ ترین و بى ‏آلایش ‏ترین ‏زندگى‏ ها رشد کرد و در تمام شئون زندگى، پیوسته با واقعیت و حقیقت روبه رو بود، هرگز با زندگى خیالى ارتباطى نداشت و در مکتب مقدسى ‏که در جهان بشرى‏ نظیر نداشت رشد کرد .

خردمند بانویى که از آغاز عمر در مرکز حوادث بزرگ و پیشامدهایى که در تحولات زندگى بشر، داراى بزرگترین تأثیر بوده، بر جاى داشت و از نزدیک، با هوشى سرشار و نظرى دقیق به ‏حقیقت آن حوادث پى ‏مى برد و موقعیت‏ شخصیتهاى رحمانى و شیطانى را، که در برابر یکدیگر قرار گرفته بودند، تشخیص و تأثیر هرکدام را به خوبى درک مى‏ کرد.

توانا بانویى‏ که عالى ‏ترین نمونه‏ از شهامت و دلیرى، دانش و بینش، کفایت و خردمندى، قدرت ‏روحى و تشخیص موقعیت ‏بود وهر وظیفه ‏اى از وظایف مختلف اجتماعى را که به‏ عهده‏ گرفت، به خوبى انجام داد.

او بانوى بانوان، زینب، دختر امیرالمؤمنین (ع)  است .

تاریخ، خانواده ‏اى مانند خانواده کوچک على‏(ع) سراغ ندارد که تمام افراد آن‏ شخصیت‏ هایى باشند که در سیر تاریخ تأثیرى عمیق داشته و تحولى فوق‏ العاده ایجاد کرده ‏باشند.

خون پاک، ریشه پاک، شیر پاک، ذکاوت سرشار، مربیان بزرگ، شرکت در بزرگ‏ ترین ‏انقلاب ‏هاى بشرى، تجربه حوادث و تحولات بزرگ جهان، زینب را آنطور که شایسته ‏بود، پرورش و او را نمونه ‏اى از عالى‏ ترین مراتب انسانیت قرار داد.

زنان جهان بطور عام و بانوان مسلمان بطور خاص ، باید از گفتار و رفتار زینب سرمشق گرفته، از تعلیمات عالیه این بانوى بزرگ بهره ‏مند گشته و از افتخار شاگردى مکتب زینب برخود ببالند.

شخصیت حضرت زینب(س)

زینب کبرا(س) تحت تربیت پدر و مادرى چون حضرت على(ع) و حضرت فاطمه(س) و با شایستگى و استعداد ذاتى که از آن بهره ‏مند بود به مراتب عالى از فضائل و کمالات انسانى دست یافت. او مانند پدر و مادر خود جامع همه کمالات و صفات پسندیده بود.

او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.

زینب(س) تجسم زهد، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است.

سخنرانى ‏هاى او در کوفه و شام خاطره خطبه‏ هاى پدرش  امیرمؤمنان(ع) را در یادها زنده کرد. زینب کبرا(س) یکى از محدثان و راویان  است . در سنین‏ کودکى، در حالى که بیش از پنج یا شش سال از عمرش نمى‏ گذشت، خطبه مادرش حضرت زهرا(س) را با آن مضامین بسیار بلند و عالى شنید و پس از آن براى دیگران نقل می کرد .

حضرت زینب (س) از نظر روحى و قدرت تحمل در حد عالى و درجات بالا قرار داشت. او از جمله شخصیت‏هاى نمونه و منحصر به فرد است ، ولى  مسئولیت پیام‏ رسانى عاشورا به قدرى خطیر و بزرگ بود، که حتى شخصیتى مانند حضرت زینب نیز براى انجام آن نیازمند آمادگى قبلى بود.

بر همین اساس ، زینب(س) از همان دوران کودکى تحت تربیت پیشوایان معصوم(ع) به تدریج براى انجام چنین وظیفه خطیرى آماده مى‏ شد.

حضرت زینب(س) از همان کودکى مى ‏آموخت که چگونه با سختى‏ها و دشوارى‏ها مقابله و در برابر جباران و ستمگران سر فرود نیاورد.

بیش از شش سال از عمر زینب نمى‏گذشت که با فاجعه بزرگ رحلت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) روبه ‏رو شد . پس از مدت کوتاهى اندوه از دست دادن مادر بر قلب به ظاهر کوچک او وارد شد. از آن پس با همان سن کم، مانند مادرش، در کنار پدر قرار گرفت . پس از شهادت پدر در همه صحنه‏هاى سخت و دشوار همراه و همگام و یاور دو برادرش، امام مجتبى(ع) و امام حسین(ع) بود.

شب یازدهم محرم، زینب بى ‏کس شد

در ساعتى چند به ‏قول خودش جدش و پدرش و مادرش و برادرانش و همه کسانش ازدستش رفتند و همگى در خاک ‏و خون غلتیدند.

زینب، با پلیدترین مرد روى زمین یعنى ابن ‏زیاد طورى سخن گفت و نوعى رفتار کرد و با یزید که شومترین امپراطوران فاتح‏ بود،  به گونه ای دیگر سخن گفت ‏و رفتار دیگری داشت.

وقتى ابن ‏زیاد تصمیم به‏ کشتن امام‏ سجاد (ع) گرفت، خواهر حسین‏ (ع) چنان فداکارى ‏و از خودگذشتگى نشان داد، که آن ناپاک را از آن تصمیم شوم منصرف ساخت.

پس از بازگشت از شام، خواهر یکسره به سوى قبر برادر رفت تا مطمئن شود که آن‏  پیکر مقدس و یارانش دفن شده‏ اند، آنگاه به مدینه بازگشت .

در میان این همه فشار و مصیبت، چیزى که نمایان شد، بزرگى و عظمت زینب بود ومعلوم شد که نواده رسول خدا (ص) چقدر نیرو دارد؟ و خداوند به آن پیکر ستم‏ کشیده و آن ‏روح رنج ‏دیده، چقدر توانایى داده است . 

بزرگترین مصیبت ناگوارى ‏که در تاریخ بشر کمتر نظیر داشته، بر این پیکر رنجور و آن‏ روح نازنین وارد آمد، ولى وى دست و پاى خود را گم نکرد و از هدف خود منحرف نشد و مانند کوه استوار ماند.

تاکنون نشده از نظر سیاسى براى گفتار و رفتار زینب در سفر اسارت ، یک اشتباه سیاسى‏ گرفته شود، عقل هر چه بیندیشد که در آنجایى‏ که زینب سخنى گفته و یا رفتارى کرده، سخنى ‏بهتر و یا رفتارى خردمندانه ‏تر بجوید، نخواهد یافت.

اگر اسارت بانوان کربلا نبود ، دشمنان آل محمد پرده ‏اى بر جنایات کربلا مى ‏کشیدند و نمى ‏گذاشتند کسى از آن آگاه شود و کسانى را که اطلاع داشتند، زبانشان‏ را بوسیله پول و یا زور مى‏بستند و این جنایت هولناک و این فداکارى بزرگ را از صفحات تاریخ محو مى‏ کردند.

اسارت زینب موجب زنده شدن پدرش علی (ع) و جدش‏ رسول خدا (ص) و تجدید حیات اسلام بود، زیرا بنى ‏امیه با زور و پول و حیله ‏گرى قصد داشتند همه را محو و نابود کرده و اثرى از رسالت رسول خدا باقى نگذارند، که موفق نشدند.

 

پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: مهــــــــر



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/4/25 توسط ایران

با فرا رسیدن ایام البیض(13- 14- 15 رجب) و ایام اعتکاف، مومنان با حضور در مساجد و خلوت نمودن با معبود، به راز و نیاز و عبادت میپردازند.

اعتکاف، سنت نیکوی دیرپایی است که از پیامبران به یادگار مانده و تا امروز ادامه یافته است. این برنامه معنوی، هر سال مشتاقان و طرفداران بیشتری می‌یابد، عبادتی که در خلوت انسان با پروردگار مهربان شکل می‌گیرد و دلهای شیفتگان حضرتش را جلا می‌بخشد.

کلمه اعتکاف از ریشه عکف است. اهل لغت برای این ریشه، معانی گوناگونی ذکر نموده‌اند. از جمله: رویکرد به چیزی با توجه و مواظبت، اقبال به چیزی بی‌آنکه روی از آن برگردد، محبوس و متوقف‌کردن چیزی، اقبال و ملازمت بر چیزی از روی تعظیم و بزرگداشت آن، التزام به یک مکان و اقامت در آن، اقامت، ملازمت و مواظبت، حبس و توقف.

مجموع تعاریف بالا را می‌توان، در یک تعریف خلاصه کرد: اعتکاف به معنی اقامت‌گزیدن در جایی است به طوری که فرد معتکف خود را محبوس و ملتزم به آن مکان بداند و این التزام ناشی از اهمیت و عظمت آن موضع باشد.

بنابراین آنچه باعث تفاوت میان اعتکاف و سایر اقامتها می‌شود این است که در اعتکاف، یک نحوه توجه و رویکردی وجود دارد که مانع اشتغال فرد به امور دیگر، غیر از آنچه که به او روی کرده می‌شود.

اعتکاف توقفی ناآگاهانه در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست. آن چه می‌تواند موجب دل کندن از لذایذ زندگی مادی شود، خود باید لذتی برتر باشد. لذتی چون وصال محبوب، تقرب و نزدیکی به خدای بزرگ و قرار گرفتن در سایه‌سار محبت الهی. معتکف از خانه خویش بیرون رفته و آگاهانه عزم حضور در خانه حضرت حق می‌کند؛ حضوری آگاهانه، عاشقانه و خالصانه بر درگاه پروردگار یکتا.

پیام اعتکاف، به یاد خدا زیستن است. اعتکاف گشت و گذاری است در کوچه‌پس‌کوچه‌های درون و گشتن در دنیای تو در توی دل و شناختن خود و مجاهده با نفس.

روزهای اعتکاف، روزهای انس با پروردگار و بریدن از غیر و پیوستن به یار است. اعتکاف، هجرتی درونی برای سیر در دنیای باطن و مروری بر نفسیات خویش است تا گام تهذیب برداریم و کام بندگی برگیریم. ایام اعتکاف، اهل عبادت را عید حضور است و اهل غفلت را روزنه‌ای به سوی نور.

پیامبر گرامی اسلام (ص)، در بیان فضیلت اعتکاف، در سخنی گرانبها فرمودند: "معتکف، همه گناهان را دربند می‌کشد. یعنی آن که خویشتن را برای مدتی در مکانی محبوس کرده تا به توفیق انس با خداوند و رسیدن به لذت مناجات نایل آید.

اعتکاف از نظر زمان، محدود به وقت خاصی نیست، ولی چون لازمه اعتکاف روزه گرفتن است، در دو روز عید فطر و قربان که روزه حرام است، نمی‌توان معتکف شد. البته بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان و روزهای سیزدهم تا پانزدهم ماه رجب است که در کشور ما، اعتکاف در سه روز ماه رجب رواج دارد و این سه روز، از چند جهت دارای اهمیت است؛ اول اینکه ماه رجب، ماه حرام است و مطابق روایات، اعتکاف در ماههای حرام از فضیلت بیشتری برخوردار است و دوم اینکه روزه در ماه رجب فضیلت خاصی دارد.

مرحوم علامه مجلسی درباره کمال اعتکاف می‌نویسد: کمال اعتکاف در آن است که اندیشه و دل و اعضا بر مجرد عمل صالح وقف گردد و بر در خانه خدای جلیل و در برابر اراده مقدس او به حبس درآید و به زنجیر مراقبت او به بند کشیده شود و از آن چه روزه دار از انجام آن خودداری می‌کند، به طور تمام و کمال بازداشته شود

وجود آدمی، همانند پاره‌خطی است که از دو سو، تا بی‌نهایت، قابل امتداد است و انسان مختار، بر سر دو راهی انتخاب، ناگریز از گزینش است. آیا به سوی فلاح برود و یا راه ضلالت را در پیش گیرد؟ در این میان، عده‌ای فلاح را برگزیده و در رسیدن به مقصد، از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزند.

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم              سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

در این مسیر، معتکفان تا بدانجا پیش می‌روند که زمزمة زیبای اِلهی هَب لِی کَمالَ الاِنقِطاعَ اِلَیکَ به گوش جان می‌شنوند. پس خدایا به من کمال انقطاع به سوی خود را هدیه کن؛ یعنی همان رستگاری واقعی و فلاح حقیقی را. بنابراین اعتکاف و خلوت گزینی در منزل دوست نخستین گام برای رسیدن به این مقصد بزرگ انسانی است. اعتکاف عبادتی است که در ادیان دیگر نیز وجود دارد.

اما آیا اعتکاف در آن ادیان، همانند اعتکاف در اسلام است یا کیفیت و شرایط اعتکاف در آنها فرق می‌کند؟

به درستی معلوم نیست که اعتکاف در ادیان دیگر، دارای چه شرایطی بوده، به ویژه اینکه با تحریف ادیان آسمانی قبل از اسلام، بسیاری از عبادات آنها، به فراموشی سپرده شده و جز صورتی بی روح از آنها باقی نمانده است.

آنچه از قرآن به صراحت دریافت می‌شود اصل وجود عبادتی به نام اعتکاف است که در بسیاری از ادیان الهی، از جمله اسلام، وجود داشته است و اما چه کیفیتی و چه شرایطی، اطلاعی در دست نیست.

آیا رهبانیت در مسیحیت همان اعتکاف است؟ رهبانیت به معنی خلوت نشینی، گوشه‌گیری و پرهیز از دنیا و پرداختن به عبادت. اموری همچون خدمت به بیماران صعب‌العلاج و امثال آن، یکی از رایج‌ترین آداب و مناسک آیین مسیحیت به شمار می‌رود که در ظاهر شباهتهایی با اعتکاف دارد.

قرآن کریم به وجود این عمل در میان مسیحیان اشاره نموده و به طور ضمنی آن را تأئید می‌نماید. وَ جَعَلنا فِی قُلوبِ الذّینَ اتَّبَعُوهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً وَ رَهبانِیةً اِبتَدَعوُها ما کَتََبناها عَلَیهِم و در قلبهای کسانی که از مسیح پیروی می‌کنند، رأفت و رحمت و رهبانیت قرار دادیم، عملی که خود بدان دست زدند و ما آن را بر آنان واجب ننمودیم (حدید: 27)

با توجه به معنای آیه معلوم می‌شود که رهبانیت عبادتی است که پایه‌گذاری و جعل آن از سوی مسیحیان بوده که برای قرب بیشتر به خداوند به آن عمل می‌کردند و حال آنکه اعتکاف یک عبادت شرعی در ادیان سابق بوده است.

با دقت در حوادث تاریخی، در می‌یابیم که مسیحیان مؤمن برای پرستش خداوند و در امان ماندن از آزار یهودیان و بت پرستان، گوشه‌های خلوت را انتخاب و به راز و نیاز با پروردگار مشغول می‌شدند. جریان اصحاب کهف نیز از این قرار است.

 

آثار اعتکاف:

 اعتکاف مانند سایر عبادات، دارای آثاری است که می‌توان آن را از سه جهت مورد مطالعه قرار داد. الف: آثار اخروی اعتکاف آمرزش گناهان:

توبه در حال اعتکاف موجب جلب رضا و غفران الهی و ورود در صف نیکان است؛ زیرا قُل یا عِبادِی الذّینَ اسرِفُوا عَلی اَنفُسهم لا تَقنَطوا مِن رَحمَه الله اِنّ اللهَ یغفرُ الذُنّوبَ جَمیعاً اِنّهُ هُوَ الغَفوُر الرّحیم؛ بگو ای بندگان من، ای کسانی که بر نفسهای خویش اسراف نمودید مأیوس از رحمت خدا نشوید. به راستی که خداوند همه گناهان را می‌بخشاید و به راستی که او غفور و رحیم است (زمر:53) وَ مَن اعتَکف ایماناً وَ احتِساباً غَفَرَ لَهُ ما تَقّدَمَ مِن ذَنبِهِ؛ اعتکاف از روی ایمان و یقین، باعث مغفرت او می‌شود.

 

نزدیکی به خدا:

اعتکاف، موجب نیل به قرب الهی است؛ یعنی همان فلاح و رستگاری که انسان به وسیله عبادت آن را می‌جوید. در حدیث معراج، خداوند از پیامبر خود سؤال می‌کند: "ای احمد آیا می‌دانی در چه هنگام بنده به قرب من نایل می‌شود و بعد در جوابش می‌گوید: زمانی که گرسنه یا در حال سجده باشد. در جایی دیگر در همین حدیث شریف می‌پرسد: آیا از آثار گرسنگی و سکوت و خلوت مطلع هستی؟ سپس جواب می‌دهد که یکی از آثار آن، تقرب بنده به سوی من (خدا) است. گرسنگی، سجده ، سکوت از غیر کلام خدا و خلوت، همگی در اعتکاف جمع هستند و با این اعمال به خدای سبحان تقرب می‌جویند.

جلب محبت خدا: یکی از آثار برجسته اعتکاف، حب خداوند تبارک تعالی است وَ الذّینَ امَنُوا اَشَّدُ حُبّاً لِلّه؛ (بقره :165) آنان که ایمان آورده‌اند شدیداً دوست دار خدا هستند."تحصیل بهشت الهی:

از جمله آثار عبادت، رسیدن به بهشت و بهره‌مندی از نعمتهای آن است. وَ الذّینَ هُم عَلی صَلواتِهِم یحافظون اوُلئِکَ هُم الوارِثونَ الذّینَ یرِثُونَ الفِردوُسَ هُم فیها خالِدوُن؛ آنان که از نمازهایشان محافظت می‌کنند آنان وارثان‌اند آنانی که بهشت را به ارث می‌برند و در آن جاودانند (مؤمنون : 9-11)."بی شک اگر معتکف، بتواند در ایام اعتکاف، آن طور که باید و شاید رفتار نماید و رضایت حق تعالی را جلب کند؛ به درجاتی که برای مؤمنان، در نظر گرفته شده، خواهد رسید. خداوند در قرآن می فرماید: وَ وَعَدَ اللهَ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِها الاَنهارَ خالدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیبّة فی جَنات عَدنٍ وَ رِضوانٍ مِن اللهِ اکبرُ ذلِکَ هُو الفَوزُ العَظیمُ؛ خدا به مؤمنین و مؤمنات وعده بهشتی را داد که در زیر آن نهرها جاری است. آنان خالداند در بهشت و در خانه های پاک در بهشت عدن، رضوان و رضایت خدا بالاتر از بهشت است و آن فوز عظیم است (توبه :72). همانطور که در آیه آمده علاوه بر بهشت و نعمات الهی رضوان خدا که بالاترین نعمتهاست نصیب مؤمن خواهد شد.

 

تقویت اراده:

از آثار حتمی اعتکاف در زندگی فردی انسان، تقویت اراده آدمی است. کسی که مدتی، بر خلاف خواست درونی خویش، خود را در محلی حبس و از بسیاری از امور چون حرف زدن در غیر امور عبادی که به طور طبیعی، تمایل به آنها دارد، پرهیز نماید، خود به خود تمرینی است برای اجتناب از بسیاری خواهشهای نفسانی دیگر، برخورداری انسان از اراده قوی نه تنها در مسائل اخلاقی و دینی بسیار مهم است؛ بلکه نقش آن در امور روزمره هم بر کسی پوشیده نیست. مرد باید که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیا باشد تحمل بار مشکلات، بدون برخورداری از اراده ای قوی، کاری است دشوار. حضرت علی (ع) می‌فرماید: مَن اِستَدامَ رِیاضَةَ نَفسِه انتَفَعَ؛ هر کس به طور مداوم ریاضت بکشد نفع می‌برد.

 

انس با معنویات:

در پرتو اعمالی چون اعتکاف، کم‌کم ارتباط روانی خاصی بین انسان و مسجد، قرآن، نماز، نماز شب و ادعیه به وجود می‌آید. به نحوی که انسان مشتاق ارتباط با این امور شده دوری از آنها برایش سخت می‌گردد.

 

دوری از غفلت:

اعتکاف عبادتی چون نماز و به قول قرآن ذکر الله "اَقِمِ الصّلاةَ لِذِکری (طه:14) را در بردارد. ذکر، همان دوری از غفلت است، غفلتی که اگر به ذکر مبدل نگردد مـوجبات سقـوط آدمی را فراهـم مـی‌آورد. اِقتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُم وَ هُم فِی غِفلَةٍ مُعرِضونَ؛ رسیـدگی به حساب انسانها نزدیک و مـردم در غفلت به سـر می‌بـرنــد (انبیاء :1).

 

تواضع و فروتنی:

اگر انسان بتواند در طول اعتکاف خود را به دروازه های معرفت الهی برساند و خود را در دایره بیکران هستی، کوچک ببیند، استکبار و غرور از او رخت بر می‌بندد. دیگر در مقابل هم نوع خود تکبر نمی‌ورزد بلکه فروتنی را پیشه خود خواهد ساخت.

 

آثار دنیوی اعتکاف (اجتماعی کاهش جرم و فساد):  

به عقیده جرم‌شناسان اجتماعی، بسط و گسترش مسایل معنوی، باعث کم‌شدن جرم و فساد در جوامع می‌گردد. اعتکاف در این میدان می‌تواند نقش مهمی ایفا کند؛ زیرا مشتمل بر چند عبادت است و آثار معنوی ویژه‌ای حتی بر افراد غیر معتکف بر جای می‌گذارد.

 

آشنایی و برقراری ارتباط دوستانه:

حضور مؤمنین شهر در چند مسجد، فرصتی است که مؤمنان یکدیگر را بشناسند و ارتباط دوستانه پیدا نموده و از آثار اخوت اسلامی برخوردار شوند. این اثر را به راحتی می‌توان از لابلای خاطرات منتشر شده معتکفان به دست آورد.

 

پایگاه استاد حسین انصاریان



<      1   2   3   4   5      >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 262
بازدید دیروز: 867
کل بازدیدها: 7534609

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]