اینم یه شعرباحال
ای یار به جهنم که مرا دوست نداری
از عشق تو هرگزنکنم گریه و زاری
اگر روزی بری و یار بگیری
الهی تب کنی فرداش بمیری
الهی سرخک و اوریون بگیری
تب مالت و فشار خون بگیری
اگر بردی از این ها جان سالم
الهی درد بی درمان بگیری
از تبیان همدان