دلو آب و خرما
روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به منزل فاطمه علیهاالسلام تشریف برد. دید حسن و حسین علیهماالسلام منزل نیستند. احوالشان را پرسید. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: امروز در خانهى ما چیزى براى خوردن وجود نداشت. على علیهالسلام وقتى خواست بیرون برود فرمود: حسن و حسین علیهمالسلام را با خودم بیرون مىبرم مبادا گریه کنند و از تو مطالبهى غذا نمایند. آنان را برداشت و نزد فلان شخص یهودى رفت. رسول خدا در جستجوى على بیرون رفت.
او را در نخلستان یهودى یافت که مشغول آبکشى بود. حسن و حسین را مشغول بازى دید و مقدارى خرما نیز در نزدشان بود. به على علیهالسلام فرمود: قبل از اینکه هوا گرم شود حسن و حسین را به خانه برنمىگردانى؟ عرض کرد: یا رسولالله وقتى از خانه خارج شدم غذایى در خانه نداشتیم. صبرکنید تا قدرى خرما براى فاطمه تهیه کنم. من با این یهودى قرار گذاشتهام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم. وقتى قدرى خرما تهیه شد آنها را در دامن ریخت و حسن و حسین را برداشت و به منزل بازگشت.
منبع:بانوى نمونه اسلام، ابراهیم امینى