لا موجود فیه امکانات الاولیه وآبه یقطع مداوما وهکذا ماء حار کمیاب فی شیرالاب.
آلات البارد والحار (گرمایش و سرمایش) یعمل فی الشتاء و الصیف بالعکس.
هو (الدانشجو) یطعم طعاماً فقط اسمه طعام،شی نرمتر من السنگ، الذی قادر علی ذهاب من الحلقوم الی الپایین.
و آمله(آرزویش) فی الازدواج شدید ولیکن لا دست یافتنی و فقط فی الخیال البافتنی.
الغرض،الدانشجو ثلاث الاقسام؛
اوله تنبل،الذی فی الخواب فی الخوابگاه دائم.
دومه عاطل و هو مغروربسیار و یحمل دائماً فی دسته کیف عجیب اسمه سامسونیت و معمولا خالی من الکتاب والدفترو فی داخله شانه،حوله و زیر شلوار.
اما القسم سوم من الدانشجو هو الباطل و مشخصاته چنین:
هو یا یدرس(درس خواندن)و لا یخواب(خوابیدن) و بل یگوش موسیقیه دائم حتی فی الخواب و سرکاره دائماً با شعر و رمان.ابنانه من هذا القسم معمولا یدود سیگاراً کثیراً.اولئک العاشقون و همیشه بی خیال.ویا فی خیال الباطل.علاوه علی الاینها،اقسام دیگر من الدانشجو موجود،مانند نوع الرپ،الذی یافت می شود فی دانشگاه الآزاد،نوع الدرس خوان الذی نادر مثل یاقوت و نوع الدیگر هو الذی ملعبت فی ید السیاسیون ونوع الآخر من الدانشجو؛هو بی کار الذی یکتب المتن مثله...