سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوک های بامزه - 9 - معارف اسلامی
 
...
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87/2/11 توسط ایران

یه نفر داشته زنشو کتک میزده بهش میگن مگه زنت چیکار کرده میگه اگه میدونستم چیکار کرده که میکشتمش


یه نفر رو میخواستن رییس حفاظت اطلاعاتش کنن. بهش یه سری اسرار مملکتی میگن ببینن چقدر میتونه بروز نده. تهدیدش میکنن نمیگه. میزننش نمیگه. بی خوابی بهش میدن نمیگه. زن و بچه اش رو شکنجه میکنن نمیگه. آخر سر که میبینن خیلی کارش درسته واسه اطمینان بیشتر میندازنش یه ماه انفرادی و رفتارشو زیر نظر میگیرن ببینن اگه بازم دووم آورد رییس حفاظت اطلاعاتش کنن. تو انفرادی میبینن که هی میزنه تو سر خودش و میگه: اه یادم بیا دیگه!

 

یه نفر ادعای پیغمبری میکنه، میگن خب کتابت کو ؟ میگه حالا فعلاً جزوه بنویسین!!


یه نفر میره ماه عسل، یادش میره خانمش رو ببره!

یه روز توی کویر لوت یه نفر رو زیر لحاف پیدامیکنن ازش میپرسن شما عقل ندارین ؟ میگه: مگه از زیر لحافم معلومه ؟


یه نفر میره کارواش بهش میگن پس ماشینت کو ؟ میگه راه نزدیک بود پیاده اومدم


 یه نفر میره بانک وام بگیره ضامن نداشته منفجر میشه

 

یه نفر زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه. میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!


فرمانده میگه: این چیه دستته؟ میگه: ناموسمه قربان. فرمانده میگه: نه احمق! این تفنگته. به کسی ندیش ها


یه نفر فیلم جنگی میدیده، تموم که میشه سینه خیز میره تلویزیونو خواموش کنه.

 یکی میپرسه ساعت چنده طرف میگن دوازده . میگه ای بابا از صبح هر کسی یه چیزی میگه

  یه نفر دفترخاطراتش پر میشه میندازتش دور

  یکی یه چراغ جادو پیدا میکنه غولش میاد بیرون میگه3 تا آرزو بکن . میگه اول یه پراید میخوام . غول بهش میده . میگه دومیشم  پراید بده . غول بهش میده . میگه سومیشم یه پراید بده . غوله بهش میده و آخر سر میپرسه حالا این 3 تا پراید و میخوای چه کار ؟ میگه میخوام بفروشم یه زانتیا بخرم.

دیوانه‌ها یکی رو میگیرن تا مجازاتش کنن. بهش میگن میندازیمت تو اتاق گاز . وقتی  میندازنش تواتاق گاز میبننند زده زیر خنده میگن چرا میخندی: میگه اتاق گازتونم که سقف نداره. دیوانه‌ها میگن: نگران نباش وقتی کپسول گاز از اون بالا اومد رو سرت میفهمی

 

یکی میره توی یه اداره کار پیدا میکنه .  روز اول که میخواد بره سر کار خیلی خوشتیپ میکنه و کت وشلوارو سامسونت و کراوات و ... . همون وقت که میرسه سر کار نگهبان بهش میگه آقا شما دیوانه‌ای؟‌ میگه از کجا فهمیدی؟ میگه آخه سامسونتتون رو گذاشتین توی زنبیل.

  به یکی میگن کجا کار میکنی میگه نانوایی . میگن کدوم قسمتش ؟ میگه کامپیوتر

  یه نفر ادعای پیامبری می کنه بهش میگن معجره ات چیه ؟ میگه : ق ق ق

 یکی  میره راهپیمایی میبینه شلوغه بر میگرده !!!

یه دیوانه میگه چکار کنیم که واسه ما هم جک بسازن؟ بهش میگن برو یه کار عجیب بکن . فرداش یه قلاب ماهی گیری بر میداره میره میشینه توی کویر، یهو میبینه یه نفر با قایق موتوری از جلوش رد میشه.

 یه روز حضرت داوود و حضرت ایوب و شیطان داشتن با هم بحث میکرن . حضرت داوود میگه من بهترین صدای دنیا رو دارم، حضرت ایوب میگه منم صبورترین آدم دنیا هستم و شیطان هم میگه من پدرسوخته ترین آدم دنیام . خلاصه قرار میزارن میرن که برن پیش خدا و خدا قضاوت کنه . اول حضرت داوود میره و بعد چند دقیقه برمیگرده میگه خدا حرف منو تایید کردن، بعد حضرت ایوب میره و بعد از چند دقیقه بر میگرده میگه خدا حرف منم تایید کردن، بعد شیطان میره و بعد از چند دقیقه با عصبانیت بر میگرده و میگه : این جرج بوش کیه !!!


 یه نفر یه سکه قدیمی پیدا میکنه، روش نوشته بوده 120 سال قبل از میلاد مسیح
 
 یکی میره میهمانی وقتی میاد بیرون میبینه کفشاش نیست . با خودش میگه من کی رفتم خودم نفهمیدم؟؟!!

 یه نفر میره آمریکا PHD بگیره میبینه سخته HIV میگیره

یکی پلیس میکشه بعد زنگ میزنه 110 میگه حالا شدین 109 تا

 یه نفر دونده بوده دوپینگ میکنه بعد واسه اینکه کسی نفهمه خودشو آخر میکنه

 یه نفر صبح از خواب بلند میشه میبینه هوا خیلی خوبه . زنگ میزنه هواشناسی تشکر میکنه

یکی با هواپیما میاد تهران، تو فرودگاه به رفیقش میگه: اگه میدونستم اینقدر نزدیکه با ماشین میومدم

 یه نفر برف پاکن ماشینش رو میزنه ، هیپنوتیزم میشه

 


یه نفر میخواسته خودکشی کنه با یه ظرف غذا میره روی ریل میخوابه . بهش میگن تو اگه میخوای خودکشی کنی دیگه واسه چی غذا برمیداری ؟ میگه اومدیم و قطار یه هفته دیگه امد

به یه آمریکایی میگن تلخ ترین خاطره ای که داری چیه؟ میگه وقتی داشتیم جنازه یه بچه عراقی رو خاک میکردیم همش میگفت مستر به خدا من زنده ام

  به یه دیوانه یگن دو دو تا ؟ میگه چهارتا . همه کف میکنن میگن ایول چه جوری حساب کردی ؟ میگه با هم جمع کردم

 
یه نفر میزنه به سیم آخر برق میگیرش

  یه نفر میمیره روحش پرواز میکنه طرف سوراخ لایه اوزن

 یه نفر میخوره به دیوار میگه ببخشین

 یه بار یه نفر جونش به لبش میرسه تف میکنه میمیره

تو اسرائیل مانور میزارن دشمن فرضی پیروز میشه

 به یه نفر میگن عروسیت چه روزیه ؟ میگه دوشنبه  این هفته نه چهارشنبه  هفته  بدش

یکی جلو  دختره میخوره زمین، میگه حرکتو داشتی ؟!

 به یه نفر میگن اگه سردت بشه چه کار میکنی ؟ میگه میشینم کنار بخاری . میگن اگه خیلی سردت بشه چه کار میکنی ؟ میگه میشینم رو بخاری . میگن اگه خیلی خیلی سردت شد چی ؟ میگه بخاری رو روشن میکنم...

یه نفر میره بدنسازی، مربیشون میگه هفته اول ممکنه بدن درد بشی! . یه نفر میگه پس از هفته دوم میام...

?تا دیوانه ? تاشون میرقصیدن یکیشونم وایستاده بوده کنار میگفته سبز  زرد، قرمز . دوتایه دیگه بهش میگن تو هم بیا برقص  میگه من رقص نورم...

 یه دیوانه فکر میکرده دکتره به مریضش دو تا قرص میده میگه یکیشو یه ربع قبل از خواب بخور یکیشم یک ربع قبل از بیداری

 به یه دیوانهه میگن: خاصیت نوشابه را بگو. میگه: آب دارد گاز داره ولی متاسفانه تلفن نداره!

 

یه دیوانه گوشش درد میکرده، میره گوششو میکشه! رفیقش بهش میگه: بابا دیوونه، چرا دادی گوشتو کشیدن؟! میگه: آخه خیلی درد میکرد! رفیقش میگه: خب میدادی مثل من پرش میکردن!

یه نفر میره دکتر، میگه: آقای دکتر من دچار فراموشی شدم. دکتره میپرسه: چند وقته؟ یه نفر یکم فکر میکنه، میگه: چی چند وقته؟!

یکی داشته تو اتوبان 180 تا سرعت میرفته، افسره جلوشو میگیره، بهش میگه: شما گواهینامه دارین؟ یارو میگه نخیر! میگه: کارت ماشین چی؟ مرده میگه: دارم ولی مال خودم نیست، مال اون بدبختیه که جسدش تو صندوق عقبه! افسره کف میکنه، میره  سریع به مافوقش گذارش میده. خلاصه بعد از یک ربع سرهنگ مافوقش میاد، از مرده میپرسه: آقا شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین؟! یارو میگه: چرا قربان، بفرمایین! دست میکنه از تو داشبرد گواهینامه و کارت ماشین رو درمیاره، میده خدمت سرهنگ.  سرهنگه میگه: می‌تونم صندوق عقب ماشینتونو بازرسی کنم؟ یارو میگه: خواهش میکنم، بفرمایید. سرهنگه میره در صندوق عقب  رو باز میکنه، میبینه اونجا هم خبری نیست.  برمیگرده به مرده میگه: ولی زیردست من گزارش داده که شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه! یارو میگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون که مشاهده کردین. به خدا این افسره عقده‌ایه! دوست داره بیخودی به ملت گیر بده! لابد بعدشم گفته که من داشتم 180 تا سرعت می‌رفتم!

یه نفر به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟!  میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش!

یکی میشینه تو تاکسی، راننده بهش میگه: داداش دستت لای در گیر نکنه. یاروهم میاد آخر مرام بگذاره، میگه: داداش سرت لای در گیر نکنه!
یه دیوانه دوزاری سیاه پیادا میکنه، میره تلفن عمومی گوشی رو برمیداره، میگه: الو آفریقا؟!

به یه دیوانه به جای مشروب آب میدن  مست میکنه عربده میکشه!! دوستاش
بهش میگن بابا آب بود !! میگه دیرگفتین دیگه من رو گرفته

یه نفر از طبقه صدم یه ساختمون می‌پره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت!
 

سه نفر با هم یکجا کار میکردن  ساعت ناهار, یکی‌شون  ظرف غذاشو باز میکنه، میبینه قورمه‌سبزیه میگه: ااای بازم قرمه سبزیِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزی باشه، من خودمو از این برج پرت میکنم پایین! بعد نفر بعدی ظرف غذاشو باز میکنه، میبینه کله ماهی داره .. اونم شاکی میشه، میگه: ااووو! اگه فردام همین باشه منم خودمو پرت میکنم پایین! آخری یه نفر ظرف غذا رو باز میکنه، کوفته داره.. حالش به هم میخوره، میگه: اگه منم این ظرفو فردا باز کنم ببینم کوفته‌س.. خودمو پرت میکنم پایین! خلاصه فردا سه نفری میان سر کار و در غذاها رو باز میکنند و از قضا هر سه تا تکراری بوده، اینها هم خودشون رو پرت میکنند پایین! باری، پلیس میاد واسه تحقیقات و بازجوه خِـرِ زناشون رو میگیره که نقصیر شماهاست! زن اولی میگه: جناب سروان من نمیدونستم, تو خونه هم هروقت قورمه‌سبزی درست میکردم میخورد غر نمیزد! زن دومیه میگه: اووو! تو شهر ما همه کله ماهی میخورن، من روحمم خبر نداشت این دوست نداره. زن سومی میگه: جناب سروان به ولله من یه هفته بود خونة مادرم بودم, این خودش واسه خودش غذا درست میکرد!!!

یه روز یه امریکایی به یه عراقی میرسه ازش میپرسه وات تایم ایزیت؟
عراقیه  بهش میگه والا من که نفهمیدم چی گفتی ولی جهت اطمینان خودتی!!!

مردی رفیقش رو بعد از مدتها می بینه و در مورد کار و بارش سئوال میکنه. رفیقش بالکنت زبون جواب میده: والله ما یییک کاکاکارخونه زدیم ولی بعد از یکماه آآآتیش گرفت, و ههههمه اش سوخت. بعد رفتیم تو خخخرید بوبوبورس بعد از یه یه یه یه هفهفته 10 میلیون توتوتومن ضضضرر کردم, مرد به رفیقش میگه:با اینهمه ضرر خوبه که سکته نکردی؟ رفیقش جواب میده: پپپس فکککر کردی دارم ااادای عموت رو دددر میارم؟؟؟!!!!

راننده می رسه به پلیس راه، سروانه می گه: کارت ماشین، گواهینامه. راننده می پرسه؟ چی کارکنم؟ باهاشون جمله بسازم.

یه نفر میره لایه ازون رو بدوزه، اما بر نمیگرده. میبینن لایه ازون رو از بیرون دوخته.

ارمنیه رو میبرن کلانتری، میگه: واسه چی منو اوردین اینجا؟ میگن: واسه عرق خوری. میگه: پس بریز بخوریم.


زمان صدام یه پولداره شب ماشین بابا رو ور میداره بدون گواهینامه میزنه بیرون. تو راه یه افسر بعثی جلوش رو میگیره، میگه: کارت ماشین، گواهینامه. پسره میگه: حالا چه غلطی بکنم؟! یه هزاردیناری میذاره کف دست بعثیه.افسر بعثی  تو تاریکی نگاه میکنه به هزاردیناری،عکس صدام رو میبینه یه دفعه خبردار وامیسه، میگه: ببخشید جناب رئیس جمهور، تو تاریکی نشناختمتون !!!

 یه یه نفر میخوره زمین واسه اینکه ضایع نشه در جا 800 تا شنا میره ... 
پنج نفر  سواره آسانسور بودند بعد نمی دونستند چی کار کنند مدام اینور و اونور را نگاه می کنند چیزی نمی فهمند بعد یه دفعه یکی می آد سوار میشه و دکمه طبقه سوم را می زند یکی ازاونا داد می زنه : برای سلامتی آقای راننده هیب هیب هورا!!!!

یه نفر رو به جرم جعل اسکناس بیست تومنی میگیرند بهش میگن چطور شد لو رفتی ؟  میگه والا هیچی من فقط لاستیک های تراکتور رو رینگ اسپرت کردم !!!!!!!!! 

 پرستار بچه  برای بچه لالائی میخوند بعد از نیم ساعت بچه میگه :"حالا دیگه خفه شو میخوام بخوابم!!!!!!

یه بابای که دستش قطع شد. بعد خیلی از زندگی ناامید شده بود. راه افتاد تو خیابون دید یکی بالا پایین میپره . رفت جلو دید یارو دوتا دست هم نداره . تعجب کرد به یارو گفت بابا دمت گرم عجب روحیه ای داری با این وضع قر میدی . یارو گفت برو بابا روحیه چیه پش کتفهام میخاره نمیدونم چیکار کنم ...

 یکی میره دزدی ، صاحب خونه پا میشه میگه کیه اون جا ؟ میگه : هیچکی ، گربست ، بعععععع

به یه معتاد قاچاق فروش حقه باز دزد میگن تا حالا کسی بهت گفته آقا ؟ میگه آره یه بار رفتم تو دستشویی یه ساعت موندم یه یارو اومد با لقد زد به در گفت آقا بیا بیرون.

یه دیوانه کت شلوار میپوشه و میره آمریکا از هواپیما که پیاده میشه یکی میرسه بهش میگه ببخشید آقا شما خلی؟ میگه از کجا فهمیدی ؟ میگه از اونجا که کتت رو کردی تو شلوارت

یه نفر داشته تو بینهایت راه میرفته، یهو از پشت یک صدای خفن بلند میشنوه... برمیگرده، میبینه دو تا خط موازی خوردن بهم!

از جرج بوش نوار مغزی میگیرند، میبینند بیست دقیقه اولش خالیه!

یکی پشت موتور گازی نشسته بوده و هی از یه بنز جلو می‌زده... راننده بنز عصبانی می‌شه و میزنه کنار و به موتوری می‌گه: آقا تو چطور از من جلو میزدی؟ مرده میگه: ببخشید... کش شلوارم به آینه بغل شما گیر کرده بود!

 
یه نفر تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبل از مسابقه بهش میگن: ببین جواب ژاندارمریه ولی همون اول نگی که ضایع بشه، یه چند تا سوال اولش بکن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع میشه، میپرسه: جانداره؟ مجریه میگه: نه. میگه: مِریه؟ میگه: نه. میگه: جاندارمریه؟!!

جرج  تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! جرج از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ خودم میرم!

یه نفر تو مسابقه بیست سوالی شرکت می کنه، از قبل با پارتی جوابو که دوچرخه بوده بهش میگن و ازش میخوان برای اینکه کسی نفهمه چندتا سوال الکی بپرسه.  میگه:هویجه؟؟؟ میگن نه . میگه پس دوچرخست........

چهارتا آبادانی می خواستند از مرز خارج بشن, تصمیم می گیرند پوست گوسفند بپوشند و قاطی گوسفندها با گله حرکت کنند. درست در لحظه ای که می خواستند از مرز خارج بشن, نیروهای انتظامی فریاد می زنند: آهای اون چهارتا آبادانی بیان بیرون از گله. آنها با تعجب خارج میشن و می‌پرسند شما از کجا فهمیدین که ما آبادانی هستیم؟ مامورا می‌گن: از اونجایی که گوسفندها عینک ری بن نمی‌زنند.
 
به یکی می گن دو دو تا؟ می گه مگه من کامپیوترم

به یه نفر میگن: دو دو تا؟ میگه: پس چند تا؟؟؟.

به یه نفر میگن با ریلکس جمله بساز.میگه:رفتیم باغ وحش با گوریل عکس انداختیم.

به یه نفر میگن: دو دو تا؟ میگه: بی خیال. کلمه بگو جمله بسازم.

یه نفر سر کنکور یه کم فکر میکنه مغزش رگ به رگ میشه....

به پای یه نفر میخ میره  تا میخو در میاره میبینه خون میاد دو باره میخ رو میزاره سر جاش!!

به یه نفر میگن پسر عموت مرد میگه وا... اون که دیپلم داشت....

یه نفر میره رمی جمرات سنگاش تمام میشه. شروع میکنه به فحش دادن به شیطان.

یه نفر خودشو به موش مردگی میزنه، گربه میخوردش....

یه بچه انگشتشو میکنه تو نافش، ریست میشه...

جرج بوش چراغ جادو پیدا میکنه بعد از اینکه غولش در اومد  غوله میگه یه آرزو کن
بوش می گه خلیج فارس و ایران رو بده به من غوله می گه این کار غیر ممکنه یه آرزوی دیگه کن  بوش میگه منو آدم کن  غوله می گه ولش کن میرم همون خلیج فارس و ایران رو میدم به تو.

 دو تا بچه داشتن با هم گفتگو می‌کردن. اولی: اگر گفتی فرق کلاغ چیه؟ دومی: خوب معلومه! این بالش از اون بالش مساوی‌تره!

 


از یه نفر که قهرمان شنا بوده میپرسن شما از کجا شروع کردین میگه والا ما از زمینهای خاکی

 یه روز یه یه نفر دماغشو بالا می کشه چشاش سبز می شه

بوش میگه: من دیگه سوتی نمیدم. میگن: از کِـی؟ میگه: از هر کِـی. از همین کِـی...

 یکی میاد بالای سر بیمار نبض بیمار رو که میگیره  میگه: نمی‌دونم مریض مرده یا ساعت من خوابیده ...


یه روز یه گوسفندمیره  پشت سر بوش  میگه: بععععع.... بوش بر می‌گرده و میگه: بـــــــــــــــه.... سلام!

 یه نفر میخ میره تو پاش، نمیتونه درش بیاره با چکش میزنه کجش میکنه!!!!!


 در  مسابقه اسب‌دوانی یک یه نفر صد هزار دلار روی اسب شماره 28 شرط‏بندی کرد و اتفاقا برنده 500 هزار دلار شد. مسئول برگزاری مسابقه از او پرسید: چطور این همه پول رو روی اسب شماره‌ 28 شرط‏بندی کردی؟ گفت: دیشب خواب دیدم که دائما جلوی چشمم یک عدد 6 و یک عدد 8 می‏آد. مسئول برگزاری   پرسید: 6 و 8 چه ربطی به 28 داره؟ گفت: مگه شیش هشت تا 28 تا نمی‏شه؟

 
از یه نفر میپرسن: ببخشید ساعت چنده؟ میگه: والله تقریباٌ سه و خورده ای. میپرسن: ببخشید، دقیقاٌ چنده؟ میگه: دقیقاٌ هفت و سی و یک دقیقه

- یه نفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ یه نفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!

 



.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 136
بازدید دیروز: 765
کل بازدیدها: 7535799

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]