روزی مادری به همراه پسرش به خواستگاری رفت . وقتی از پسر راجع به درآمد او پرسیدند ، گفت : من صاحب یک ویلای کنار دریا ،چند ماشین آخرین سیستم و همینطور چند کارخانه بزرگ هستم !!
مادر دختر با خوشحالی از مادر پسر پرسید : خوب پسر شما هیچ نقص یا عـیبی ندارد ؟
مادر پسر گفت : نه ، نه او هیچ عیبی ندارد ، فقط یک ایراد کوچولو دارد ، آنهم البته تنها عیب اوست ، چطور بگم ؟ او تنها عیبی که دارد ، دروغگوئی اوست ، فقط همین !!!!!!
دختر خانمی از دوستش پرسید : راستی بگو ببینم چطور شـــد بیــن این همه خواستگار که برایت آمد آن یکی را که باستانشناس بود انتخاب کردی ؟
دوستش جواب داد : بی دلیل هم نیست - آخر او تنها مردی است که هر چه بیشتر از سنم بگذرد در نظرش ارزش بیشتری خواهم داشت ( آخه او همه چیز را مثـل عـتـیـقـه جات دوست دارد !!!
در خانواده ای که دو پسر داشتند روزی پسر کوچکتر رو به پدرش میگوید : پدر جان برای اینکه به شما فشار نیاید ، هر سال برای یکی از ما زن بگیرید ، مثلا امسال برای یکیمون زن بگیرید ، سال دیگه برای داداشم !!!!
پشت درب یکی از محضر های ازدواج در امریکا این آگهی نصب شده است : آقای داماد . . . . . ما ، درب را بسته ایم تا شما باز هم قدری فکر کنید . . . . اگر تصمیم گرفتید ، درب را بزنید تا باز کنیم !!!!
مادر دختر با خوشحالی از مادر پسر پرسید : خوب پسر شما هیچ نقص یا عـیبی ندارد ؟
مادر پسر گفت : نه ، نه او هیچ عیبی ندارد ، فقط یک ایراد کوچولو دارد ، آنهم البته تنها عیب اوست ، چطور بگم ؟ او تنها عیبی که دارد ، دروغگوئی اوست ، فقط همین !!!!!!
دختر خانمی از دوستش پرسید : راستی بگو ببینم چطور شـــد بیــن این همه خواستگار که برایت آمد آن یکی را که باستانشناس بود انتخاب کردی ؟
دوستش جواب داد : بی دلیل هم نیست - آخر او تنها مردی است که هر چه بیشتر از سنم بگذرد در نظرش ارزش بیشتری خواهم داشت ( آخه او همه چیز را مثـل عـتـیـقـه جات دوست دارد !!!
در خانواده ای که دو پسر داشتند روزی پسر کوچکتر رو به پدرش میگوید : پدر جان برای اینکه به شما فشار نیاید ، هر سال برای یکی از ما زن بگیرید ، مثلا امسال برای یکیمون زن بگیرید ، سال دیگه برای داداشم !!!!
پشت درب یکی از محضر های ازدواج در امریکا این آگهی نصب شده است : آقای داماد . . . . . ما ، درب را بسته ایم تا شما باز هم قدری فکر کنید . . . . اگر تصمیم گرفتید ، درب را بزنید تا باز کنیم !!!!