وقتی عملیات نمیشد و جابهجایی صورت نمیگرفت، نیروها از بیکاری حوصلهشان کم میشد.
نه تیر و ترکشی، نه شهید و مجروحی و نه سرو صدایی، منطقه یکنواخت و آرام بود.
آن موقع بود که صدای همه درمیآمد و بعضیها دست به سوی آسمان بلند کرده و میگفتند:
«الهی حاشا به کرمت! اللهم ارزقنا ترکش ریزی، آمبولانس تیزی، بیمارستان تمیزی، و غذاها و کمپوتهای لذیذی» و بقیه آمین میگفتند.