اساتید ما در سامرا با سنّى ها مخلوط بودند و حتّى بعضى از سنّى ها با علماى شیعه رفت و آمد داشتند. آقایى مى فرمود: یک نفر از سنّى ها به خانه ى ما آمد و گفت: در فلان آبادى خود باغى دارم، آیا هنگام مسافرت به آن جا باید افطار کنم؟ گفتم: از فلان راه برو و از فلان راه برگرد، به روزه ات صدمه نمى زند. راحت شد، با این که سنّى بود. هم چنین یک سنّى مى گفت: اگر بخواهم از شیعه تقلید کنم، از فلانى تقلید مى کنم.
گویا سنّى ها خوش سلوکى و محبّت قلبى علماى شیعه را مى دیدند و نسبت به آن ها تمایل پیدا مى کردند!
گویا سنّى ها خوش سلوکى و محبّت قلبى علماى شیعه را مى دیدند و نسبت به آن ها تمایل پیدا مى کردند!