پیامبر صلی الله علیه و آله اصرار زیادی داشتند تا این نکته را که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرزندان او هستند آن چنان در وجدان امت اسلامی تثبیت کند که مجالی برای شک و شبهه باقی نماند؛ به عنوان نمونه به موارد ذیل اشاره میکنیم:
1. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«هذان ابنای من أحبهما فقد أحبّنی(1) ؛ این دو، پسران من هستند؛ هر کس آن دو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است.»
در متن دیگری آمده:
«هذان ابنای، وابنا ابنتی؛ اللهم انی أحبّهما و أحبّ من یحبّهما(2) ؛ این دو، پسران من و پسران دخترم هستند؛ خدایا! من آن دو را دوست میدارم و نیز هر کس را که آن دو را دوست بدارد، دوست میدارم.»
در روایت دیگری از عایشه آمده پیامبر صلی الله علیه و آله حسن را در آغوش میگرفت و به سینهاش میچسباند و میفرمود:
«اللّهم انّ هذا ابنی و انا أحبّه فأحببه و أحبّ من یحبّه(3) ؛ پروردگارا! این کودک، پسر من است و من او را دوست میدارم؛ پس او را دوست بدار و هر کس را که او را دوست میدارد، دوست بدار!»
2. رسول اکرم صلی الله علیه و آله به محض تولد یکی از آن دو [امام حسن و امام حسین] به اسماء فرمود:
«یا اسماء هاتی ابنی؛ ای اسما، فرزندم را بیاور!»
3. حضرت میفرمود:
«هذا ابنی سیّد(4) ؛ این پسرم سید و سرور است.»
4. پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد مینشست و میفرمود:
«دعوا ابنی لی؛ فرزندم را برایم بخوانید.»
راوی گوید: حسن دوان دوان آمد و پیامبر او را در آغوش گرفت... پیامبر صلی الله علیه و آله دهانش را بر دهان او گذارد و گفت: «پروردگارا! من او را دوست میدارم، تو نیز او را دوست بدار و کسی که او را دوست دارد نیز دوست بدار!»
پیامبر اکرم این جمله را سه بار تکرار فرمود.(5)
5. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«کلّ ابن آدم ینتسبون الی عصبة أبیهم الأ ولد فاطمة فانّی أنا أبوهم، و أنا عصبتهم(6) ؛ هر یک از فرزندان آدم به خانواده پدرش نسبت میبرد، جز فرزندان فاطمه که من پدرشان هستم و خانواده آنهایم.»
کسانی که متون بیشتری دال بر فرزندی حسنین علیهماالسلام میخواهند، به الغدیر (ج 7، ص 124 -129) مراجعه کنند.(7)
پینوشتها:
1- ذخائر العقبی، ص 124/ صفة الصفوه، ج 1، ص 763/ تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 206/ کنزالعمال، ج 6، ص 221/ الغدیر، ج 7، ص 124.
2- ینابیع المودة، ص 165، نقل از: ترمذی؛ نسائی، خصائص امام علی، ص 124/ مجمع الزوائد، ج 9، ص 180/ مستدرک حاکم، ج 3، ص 166 و 171/ ذخائر العقبی، ص 124.
3- کنزالعمال، ج 16، ص 262/ مجمع الزوائد، ص 176.
4- مصادر این روایت بسیار زیاد است و تقریباً نیست کتابی که آن را ذکر نکرده باشد.
5- ذخائر العقبی، ص 122.
6- الصواعق المحرقه، ص 154/ مستدرک حاکم، ج 3، ص 124/ تاریخ بغداد، ج 11، ص 285/ ینابیع الموده، ص 261/ فرائد السمطین، ج 2، ص 69/ مقتل خوارزمی، ج 1، ص 68/ احقاق الحق، ج 9، ص 644 و 646/ ذخائر العقبی، ص 121.
7- منابعی که علامه احمدی بیان کرده، که عبارتند از: ینابیع المودة، ص 136 – 138- 146- 182 و 183 – 214 – 221 و 222 – 250 – 255 – 258 و 259 – 331/ اسعاف الراغبین، ص 132 و 133/ کفایة الطالب، ص 235 – 237/ الفصول المهمه، ص 158 و 159/ تاریخ الخلفاء، ص 126/ تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 152 و 203 و 204.
منبع:
تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام،سیدجعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری .