سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گلچین بهترین طنز ها - معارف اسلامی
 
...
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 87/7/4 توسط ایران

یه دوست خوب میگفت: آدما مثل کتابن تا وقتی تموم نشدن جذابن.پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی.چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87/6/27 توسط ایران

تعریف مادر زن: . مادر زن اسلحه ای است انفرادی . که با عیال حمل میشود . وبا مهمات دروغ همسایگان مسلح شده . وبا زخمی کردن داماد بیچاره خنک میشود . . این اسلحه بدون عقب نشینی بوده وشرایط جوی به هیچ وجه در او اثر ندارد . مادر زن گاهی تک تیر وگاهی رگبار شلیک می کند . طول مادر زن بدون سر نیزه 2 متر میباشد. . تعداد تیر در هر ثانیه یک میلیون فحش وناسزا بوده . و برد موثر آن، انتقال داماد به بیمارستان . و برد نهایی آن انتقال داماد به گورستان میباشد.



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87/6/27 توسط ایران

یارو قبر کن بوده، یه روز داشته یه مرده را خاک می کرده که یهو مرده زنده میشه و همه فرار می کنن. بعد از یکی دو دقیقه یارو داد می زنه: برگردید برگردید، نترسید، کشتمش..



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87/6/27 توسط ایران

از یکی می پرسن که برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون لامپ رو بگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخوونند.



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87/6/27 توسط ایران

2دلیل پیشرفت نکردن فوتبال خانوم ها : 1) عمرا 11 تا خانوم توی زمین مث هم لباس بپوشن 2) عمرا توی بازی بعدی هم همون لباسا رو دوباره بپوشن !



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/6/26 توسط ایران

سه نفر با هم میرن یه خربزه میخرن. میگن هر کی که امشب شیرین ترین خواب رو دید اون خربزه رو بخوره. صبح که بیدار میشن اولی میگه من دیشب خواب دیدم تو مسابقه دو شرکت کردم و نفر اول شدم. دومی میگه من خواب دیدم با تمام فامیل رفتیم یک جائیکه همه جور خوراکی ها بود و مفت مفت بود و ما همینجور می تونستیم بخوریم. میبینن سومی هیچی نمیگه، میگن تو چی خواب دیدی، میگه: والله من هر کاری کردم خوابم نمی برد، ساعت 3 بلند شدم خربزه رو خوردم..



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/6/25 توسط ایران

1- یه نفر را که اصلاً نمی شناسید از توی تاکسی، خیابون و یا حتی دانشگاه نشون کنید و به هر دلیل مزخرفی هم که شده عاشقش شوید.بعد هم بلافاصله باید یک شکست عشقی بخورید(جزئیاتش با خودتان)

2- تا یک هفته نه حمام بروید، نه موهایتان را شانه بزنید، نه غذا بخورید و نه حتی مسواک بزنید.از تلویزیون هم فقط شبکه چهار را تماشا کنید.یکی دوتا غزل و شعر هم محض احتیاط حفظ کنید، بد نیست.

3- خانواده ی شما متوجه تغییر حالت شما می شوند و کم کم شروع به معرفی انواع و اقسام دخترهای دم بختی که توی فامیل و در و همسایه می شناسند به شما می کنند.

4- نکته ی مهم در اینجا این است که علی رغم میل باطنیتان !! شما فقط مجبور به ازدواج با یکی از اینهمه مورد خوب هستید، پس سعی کنید خوب انتخاب کنید.

5- برای تشریفات هم که شده یکی دوتا ملاک انتخاب همسر برای خودتان در نظر بگیرید. ازجمله:قد، وزن، وضع مالی خانواده و . . .

6- ملاک های اخلاقی را از بیخ بی خیال شوید. چون اگر طرف دختر خوبی باشد که هیچی دیگه، خیلی خوبه. و اگر دختره، دختر بد و قالتاقی باشد، بخواهید و نخواهید یا کلاهتان را برمی دارد و یا نهایتاً یک کلاه گشاد سرتان می گذارد. پس همان بهتر که وقتتان را بیخود صرف این مسائل نکنید.

6- از همان ابتدا به فکر پایان کار و سهم الارث همسر آینده تان باشید. خانواده های کم جمعیت را در اولویت قرار بدهید. اگر که خانواده همسر آینده تان، پسر نداشته باشد، مطمئن باشید که پس از 120 سال نونتان توی روغن است.

7- یک دست جوراب تمیز، خوشبو و لزوماً بدون سوراخ برای روز خواستگاری کنار بگذارید.

8-خرید گل و شیرینی برای مجلس خواستگاری هیچ لزومی ندارد. اصلاً مگر پول علف خرس است؟ تازه هنوز که هیچ چیز معلوم نیست. اگر قرار باشد هفته ای هفت روز و روزی دو سه جا خواستگاری بروید که دیگه چیزی ته جیبتان باقی نمی ماند.

9- اصولاً خواستگاری درمان خوبی برای سوءتغذیه است. خجالت را کنار گذاشته و در مجلس خواستگاری تا می توانید دلی از عزا در بیاورید. اول از میوه های کمیاب و گران قیمت آغاز کنید. مایعات و نوشیدنی ها را در پایان مجلس بنوشید تا دچار مشکل نشوید.

10- به بهانه دستشویی رفتن تمام خانه همسر آینده ی احتمالیتان را بررسی و متر کنید. اگر قرار است داماد سرخانه شوید، نوساز بودن خانه را از یاد نبرید.

11- اگر در همان نگاه اول از دختر مورد نظر خوشتان نیامد، همان لحظه ابراز نکنید. بعد از رفع مشکل سوءتغذیه، موضوع را با مادرتان در میان گذاشته و زحمت را کم کنید.

12- مراقب آهنگ زنگ موبایلتان باشید. اینی که الان هست، مجاز نیست. عوضش کنید.

13- از آنجایی که مجبورید کت و شلوار بپوشید و مثل دوش حموم همینطور شُرشُر ازتون عرق بریزد، خواستگاری رفتن های مکرر و مداوم کمک شایانی به کاهش وزنتان می کند.

14- در مجلس خواستگاری همه ی نگاه ها زوم شده روی شما، پس کاری با دماغتان نداشته باشید.

15- صداقت و راستگویی کجا، مجلس خواستگاری کجا! تا می توانید دروغ بگویید. بعد از ازدواج آنقدر فرصت هست که با یک شاخه گل هزارتومنی، همه چیز را از دل همسرتان در بیاورید.

16- اگر به دل هم نشستید و از هم خوشتان آمد، و همه ی چیزها همانطوری بود که شما می خواستید، خیلی معطلش نکنید. هرچی مهریه خواستند بدهید. اصلاً کی داده و کی گرفته؟ اگر هم یک روز تصمیم به طلاق دادن گرفتید، می توانید همسرتان را تا سر حد گفتن جمله ی زیبای " مهرم حلال، جونم آزاد " شکنجه روحی و روانی و جسمی بدهید.

از وبلاگ:http://www.khakbarsaran.blogfa.com



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/6/25 توسط ایران

در منزل حافظ :
رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور!

در منزل سعدی:
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم

در منزل فردوسی :
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب

در منزل خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!

در منزل مولانا :
بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!
شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !
برگو به من پیغام خود.. هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم.. جان تو را قربان شوم!

در منزل بابا طاهر:
تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !

در منزل منوچهری :
از شرم به رنگ باده باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!

در منزل نیما :
چون صداهایی که می آید
شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره های یوش

در منزل شاملو :
بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت
سنگواره ای از دستان آدمیت
آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان جوابی گویم
تانگاه که توانستن سرودی است

در منزل سایه :
ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان
دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان

در منزل فروغ :
نیستم... نیستم... اما می آیم... می آیم... می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار می آیم.. می آیم .. می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند
سلامی دوباره خواهم داد...

از وبلاگ:http://www.khakbarsaran.blogfa.com



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/6/25 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ شنبه 87/6/23 توسط ایران

یکی میره ماشینشو بیمه کنه، آقاهه بهش میگه ایشااله هیچوقت از بیمه‌تون استفاده نکنید، یارو هم میگه ایشااله تو هم از این پوله خیر نبینی



<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 449
بازدید دیروز: 620
کل بازدیدها: 7489008

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]