چیه ؟ چته اینقدر خوشحالی
بگم؟
خوب بگو دیگه
راستش چند وقت پیش یه خواب خوشی دیده بودم تا اینکه امروز همون خواب به وقوع پیوست
درسته . امروز برای اولین بار تونستم مقام معظم رهبری رو در فاصله بسیار نزدیک زیارت کنم. نمی دونید چقدر برام لذت بخش و در عین حال باور نکردنی بود.
خب از امروز خاطره ای چیزی نداری بگی؟
چرا
راستش بعد از ملاقات با مقام معظم رهبری موقعی که می خواستم سوار ماشین بشم یه خانم مدل بالا با چکمه و .. یه دفعه از شانس بد ما از بین همه ی دوستان، جلوی من ایستاد . حالا همه رفقا دارن.....
خب چی گفت؟
راستش با دیدن قیافه ی خل و چل ما فکر کرده بود کاره ای هستیم و تقاضا کرده بود که یه جوری با مقام معظم رهبری دیدار کنند.
خب .دیگه ؟
یکی از رفقا گفت نظرت راجع به نهار چیه؟
گفتم فردا می گم؟
گفت : چرا فردا؟
گفتم : اگه تا فردا زنده موندیم که خب نهارش مشکلی نداشته ولی بعید می دونم با این برنجی که خوردیم تا فردا زنده بمونیم. به قول ...ایفتیضاح
خدا نکنه زن آدم بخواد اینجوری غذا درست کنه. فکر کنم همون چند روز اول به دیار باقی ....
یه سوال؟
بگو
تو وبلاگت کمتر از مسایل سیاسی می گذاری بلاخره ما نفهمیدیم تو چپی هستی یا راستی
چیه بچه جون فکر کردی ما سیب زمینی هستیم که رگ نداشته باشیم
درست حدس زدی من نه چپی هستم نه راستی. تابع صد در صد و گوش به فرمان مقام معظم رهبری هستم هر کس رو ایشون تایید بکنه ما هم اونو تایید می کنیم و هر کی رو ایشون رد کنه ما هم اونو رد می کنیم حالا هر کی می خواد باشه برای ما فرقی نمی کنه. حالا خیالت راحت شد
در هر حال سفری بسیار دلنشین و لذتبخش همراه با کوله باری از خاطرات شیرین برام بود.
امیدوارم قسمت شما هم بشه. انشاء الله