سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود ادعیه و زیارات - معارف اسلامی
 
...
نوشته شده در تاریخ جمعه 88/2/25 توسط ایران
خداوند متعال برای هر کاری اسبابی قرار داده ­­است که برای به نتیجه رسیدن آن، باید از طریق اسباب آن عمل کرد. راه پیدا کردن همسر مناسب، تحقیق و شناسایی دقیق است، البته در این راه باید از خداوند هم کمک خواست تا ما را در شناخت صحیح هدایت کند و تلاش­های ما به نتیجه ی مطلوب برسد.


دعاهایی که در روایات و از زبان ائمه(ع) بیان شده است همگی باید به همراه تلاش و کوشش و تحقیق همه جانبه برای انتخاب همسر باشد. یکی از دعاهایی که در این زمینه از ائمه(ع) نقل شده، دعایی است که از حضرت علی(ع) نقل شده است، ایشان فرمودند: «هر یک از شما که خواست ازدواج کند باید ابتدا دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت سوره ی فاتحةالکتاب و سوره ی یس را بخواند، وقتی که ازنماز فارغ شد بعد از حمد و ثنای پروردگار این گونه بگوید:

پروردگارا، همسری مهربان و بچه آور و شکرگزار و باغیرت به من عطا کن که اگر به او نیکی کردم شکرگزار باشد، و اگر به او بدی کردم مرا ببخشد، و اگر یاد خدا کردم مرا یاری کند، و اگر خدا را فراموش کردم مرا به یاد خدا بیندازد، و اگر از نزد او خارج شدم (اسرار و اموال و آبروی مرا) حفظ کند، و اگر بر او وارد شدم مرا خوشحال سازد، و اگر او را به کاری امر کردم مرا اطاعت کند، و اگر بر علیه او قسم خوردم (که او کاری را انجام دهد) او (آن کار را انجام داده) و مرا از آن قسم بریء­الذمّه ­کند، و اگر بر او غضب کردم مرا راضی سازد. ای پروردگار صاحب جلال و اکرام، چنین همسری را به من ببخش! پس به درستی که من او را از تو خواسته­ام و به من نمی رسد مگر آن چیزی که تو منت می گذاری و عطا می کنی.»



نوشته شده در تاریخ جمعه 88/2/25 توسط ایران

هر کس هفت روزر، روزی 25 مرتبه صبح و 25 مرتبه عصر دعای زیر را بخواند، در جلب محبت دیگران اثر عظیم دارد.
«بسم الله الرحمن الرحیم سخرلی فلان ابن فلان الحمدلله رب العالمین یا رقیب سخرلی قلبه الرحمان الرحیم یا ودود سخرلی فلان ابن فلان مالک یوم الدین یا رقیب سخرلی قلبه ایاک نعبد و ایاک نستعین یا ودود سخرلی فلان بن فلان اهدنا الصراط المستقیم یا رقیب سخرلی فلان بن فلان صراط الذین انعمت علیهم یا ودود سخرلی فلان بن فلان غیرالمغضوب علیهم یا رقیب سخرلی فلان بن فلان و لاالضالین یا ودود سخرلی فلان بن فلان».

البته کسی به اسم  من نخونه چون اثری نداره.



نوشته شده در تاریخ شنبه 88/2/5 توسط ایران

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمودند: من هر موقع کارم گیر می کند هزار صلوات نذر نرجس خاتون مادر امام زمان (عج) می کنم و کارم درست  می شود.



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 87/7/4 توسط ایران

قابلیت پخش صوت و مرور خودکار خطی و صفحه ای می باشند. این دعاها بر روی بسیاری از گوشی های سونی اریکسون و نوکیا تست شده‌اند. تنها نکته ی قابل ذکر در مورد گوشی W810 سونی اریکسون است که عملکرد منو در این گوشی کمی کند است. به همین دلیل به دوستانی که از این گوشی استفاده می کنند پیشنهاد می‌شود تا جایی که مقدور است از دکمه های میانبر منوها استفاده کنند و اگر مقدور نبود، پس از باز کردن منو به جای استفاده از جهت نما و رفتن روی آیتم مورد نظر از شماره آیتم استفاده کنند. (مثلا برای پخش یا قطع صدا بعد از باز کردن منو ، کلید 3 را نگه دارید)


لینک دانلود (حجم فایل حدود یک مگابایت می باشد)

رمز فایل: ندارد

برای دانلود، روی هر یک از لینکهای بالا کلیک سمت راست کرده و Save Target As را بزنید.

نکته: فایل مورد نظر بصورت فشرده با پسوند Zip میباشد. لذا بعد از دریافت فایل، آن را از حالت فشرده خارج و سپس با استفاده از دستگاه بلوتوث یا کابل و یا دستگاه کارت ریدر برروی گوشی موبایل خود Install نمایید.

از سایت مبین



نوشته شده در تاریخ شنبه 87/5/26 توسط ایران

مهر آفرینا! تو خود فرموده ای" ادعونی استجب لکم"

و نیز فرموده ای:" و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب"

و به بیچارگان امید داده ای که:" امّن یجیب المضطر اذا دعاه؟"

و ما اکنون در تاریکستان غیبت، در دوری از خورشیدمان و در گمراهی و بدعتها و ظلالتهایمان، مگر نه که مضطریم و تو بر دعای مضطر لبیک گو. ما- که در پهنه پادشاهی تو اسیر و عبدیم- در چشم انداز آیه کریمه:" و اذا سألک عبادی عنی..." به سوی تو دست نیاز برداشته ایم.

مگر نه از زبان پاکان هشدار داده ای که:

" اکثروا الدعا بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم"

مهربانا! در تنگستان هوای نفس گرفتار آمده ایم؛

در ظلمستان غیبت به اسارت رفته ایم، در بیغوله زنجیرهای شهوت و خشم از حرکت ایستاده ایم و در زندان های هواپرستی و دورویی، از تعقل دست کشیده ایم.

رحمانا! قرآن و احکام تو از یادمان رفته، تقوی و صلاح به پستی نشسته، والایی و کرامت به لجنزار انحراف بسته است، ابلیسان آدم نما، حیوان صفت چیره و قاهر گشته و مومنان و ملکوتیان به گوشه ای خزیده و به کاستی رفته اند.

قدسیان دراضطراب، ایمانیان در سکوت، فرشتگان در غصه و اندوه، برترین حبیب تو در حصار، روزها نگران و شبها نالان است پس،

رحیما! کجایند خورشیدهای فروزنده؟ کجایند ماههای تابنده؟ کجایند ستارگان پرتوافکن؟ کجایند پرچمهای برافراشته دین و استوانه های دانش پوینده؟ کجایند ذخیره های خزانه عترت هدایتگر؟

پروردگارا!

کجاست آن برکننده ریشه ستمکاران

کجاست آن راست کننده کژیها؟

کجاست پرده نشین آرزوی عیسی دم

که با ظهور، دمد روح جسم قرآن را؟

کجاست زنده کننده نشانه های دین و گروندگان بدان؟

کجاست ویرانگر کاخهای شرک و نفاق، و نابودکننده فاسقان و عاصیان و طاغیان "این معز الاولیاء و مذل الاعدا"؟

کجاست خونخواه شهید کربلا!

کجاست گرفتاری که دعایش به هدف می نشیند

کجاست کانون بخش عقاید و آرا؟

کجاست صدرنشین خلایق؟

کجاست فرزند پیامبر مصطفی

"و علی مرتضی و فاطمه کبری"؟

پدر و مادرم و جانم فدای تو!

ای زاده مهتران مقرب!

ای پسر برگزیدگان مکرم!

ای فرزند رهنمایان راه یافته!

ای پورپاکان!

ای از تبار ماههای شب چهارده!

ای یادگار چراغهای پرفروغ!

ای از قبیله ستاره های روشن!

ای سلاله صراط المستقیم

ای نیایت نبأ عظیم! ای عصاره دلایل پیروز و حجتهای رسا! ای گل بوستان طه و یاسین طور و عادیات!

ای کاش می دانستم کجایی و کدامین زمین ترا در برگرفته است!

رحیما! سرود فراق و ناله هجران سردهیم و لبان به ترنم:

" عزیز علی ان أری الخلق و الاتری و لا اسمع لک حسیساً و لا نجوی"

" عزیز علی ان تحسیط بک دونی البلوی"

بگشاییم تا بر درگاه تو بسوزیم و آگاه دل سر به آستانت بساییم.

پناها!

آن قدر در می زنم این خانه را

تا ببینم روی تو جانانه را

آیا راهی به سوی توست که دیدارت کنیم؟ آیا روزی به فردای وصال تو گره می خورد تا از دیدنت بهره گیریم؟

آیا از سرچشمه زلال مهرت سیراب خواهیم شد؟ چه به درازا کشید شام هجرانت!

زفراق چون ننالم من دل شکسته چون نی؟

که بسوخت بندبندم ز حرارت جدایی

مهدیا! هر آدینه در انتظارت با دیگر چشم برای همه سرود مهر می خوانیم، که:

" هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک"

و از نویدای دل آه می کشیم که:

به خاطر او نمازهای ما را پذیرا باش، لغزش های ما را ببخشای، دعایمان مستجاب کن، روزیمان بیفزا و اندوهمان را بزدای.

و دیده های بی فروغمان را به دیدارش روشن فرما.

نیمه شعبان 1422- سید حسین حسینی

شنیدن دعا ...

DOWNLOAD

PLAY

از سایت تبیان



نوشته شده در تاریخ شنبه 87/5/26 توسط ایران

متن پیمان و سرودی است از شیعه ی دل سوخته ی چشم به راه آرزومند دیدار و یاری محبوب پرده نشین ِ طرید. او آرزو می کند یاری و نصرت و ابراز مهر بی دریغ عزیز مصر هستی را در هنگامه ظهور وحضور آن حضرت. انشاء کننده ی آن امام صادق علیه السلام است و گاه آن، هر سپیده در پس فریضه ی الهی صبحگاهی. در آن با پروردگار جهان و جهانیان، آورنده کتاب تکوین و تدوین نجوا می کند و از او سراغ ولی اولیا (قائم آل محمد) که درود خدا بر او باد را می گیرد و نام ها می برد تا به زیباترین ها می رسد و آن گاه شهادت در برابر دیدگان او را می خواهد. و تمام این سرود در چهل روز است که در انجام آن از معبود می خواهد که مهر او از مرز زندگی دنیوی بگذرد و در دیگر نشئه(برزخ) نیز رابطه مودت او قطع نشود و در هنگامه ظهور، در رکاب مولایش به ستیز با کافران و مشرکان و منافقان بپردازد.

شنیدن دعا ...

DOWNLOAD

PLAY

ازسایت تبیان



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/5/14 توسط ایران

در اشتیاق روی تو

گفته بودم به خیال روی تو بینم در خواب

شب زسودای سرزلف توام خواب کجاست
خدای من!

کوله بارم اگر چه از توشه راه تهی است، انباشته از توکل که هست.

الهی ان کان قل زادی فی المسیر الیک فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک و ان کان جرمی قد اخافنی من عقوبتک فان رجائی قد اشعرنی بالامن من نقمتک...

اگر چه از پنجه های وحوش گناهانم بر چهره ام خون ترس نشسته است.

اگر چه دستم از آنچه کرده است می لرزد و اگر چه موریانه های بیم، استواری پاهایم را سست کرده است، دلم امیدوار رحمت توست و خاطرم جمع لطف تو.

اگر چه خزه گناهانم مرداب دلم را هر لحظه به عفونت عذاب نزدیک می کند، آفتاب اطمینان به تو هنوز در آسمان وجودم می درخشد.

و ان کان ذنبی قد عرضنی لعقابک فقد آذننی حسن ثقتی بثوابک و ان انامتنی الغفلة عن الاستعداد للقائک فقد نبهتنی المعرفة بکرمک و ألائک و ان اوحش ما بینی و بینک فرط العصیان و الطغیان فقد آنسنی بشری الغفران و الرضوان...

اگر خواب سرد زمستانی گناه دلم را به انجماد کشیده است، نسیم بهاری اعتماد به لطف تو درآوندهای دلم هیجان تازه آفریده است.

اگر دانه وجودم در زیر خاکهای غفلت و نسیان، در اشتیاق دیدار خورشید تو، شکفتن را از یاد برده است شناسایی سبزینه فطرتی که تو در وجود نهاده ای سر می شکفد و در اشتیاق تو رشد می کند.

اگر گناه و غفلت، استعداد لقای تو را در وجودم به خواب برده است، عرفان کرامت و بخششت هر لحظه بر دیواره تن خسته ام آونگ می شود.

اگر گناه و طغیان و عصیان من هر لحظه میان من و تو حصار می شود نسیم مژده غفران و رضوان تو از ورای این حصار در من روح تازه می دمد و در شریان گناه، خون امید به بخشش می دواند.

خدایا!

اگر معصیت من، میان من و تو حجاب می شود، اعتقاد به کرم تو پرده می دراند و دیوار می شکند.

خدایا!

در زیر بار سنگین گناه، دلخوشیم به دستهای مهربان توست.

اسئلک بسبحات وجهک و بانوار قدسک و ابتهل الیک بعواطف رحمتک و لطائف برّک ان تحقق ظنی بما اومله من جزیل اکرامک و جمیل انعامک فی القربی منک والزلفی لدیک و التمتع بالنظر الیک...

به پاکی و تنزه زیبایی و جمالت و به روشنایی مقدس ذاتت از تو می خواهم و تمام وجود رگه های عاطفی لطفت را بهانه می کنم و شاخه های پربار مهرت را می تکانم که قله ای را که با قلم گمان در صفحه ذهن از بخشش و کرامت تو تصویر کرده ام عینیت و تحقق ببخشی.

و پرنده زیبای انعام تو را که با دستهای رؤیا به بغل گرفته ام وجود خارجی ببخشی و این همه راه را که در جاده آرزوها به تو نزدیک گشته ام بازم مگردانی و بالهای آرزوی مرا در آسمان آبی رحمتت مسوزانی و از چشم خیال که تابحال به تو می نگریسته ام نقبی به بصیرت دل بزنی.

وها آنا متعرض لنفحات روحک و عطفک و منتجع غیث جودک و لطفک، فارمن سخطک الی رضاک، هارب منک الیک، راج احسن مالدیک.

و من اینک درخت وجود خویش را در مسیر نسیم روح افزای تو قرار داده ام و دهان تشنه گلبرگهای وجودم را رو به باران تو گشوده ام.

خدایا! کودک دلم هراسناک و بیم زده،" خائفاً یترقب" از آتش شعله ور خشم تو و هیمه های خویش به دامن تو می گریزد، از تو، به تو پناه می برد.

هارب منک الیک.

خدا! و هنوز بهترین گل بوستان تو را می طلبد و بهترین میوه رحمت تو را آرزو میکند. و زلالترین چشمه لطف ترا له له می زند و بر زمین بخششهای تو، پای اعتماد می کوبد و نگاه توجه آمیز و عنایت آکنده ترا امید می بندد.

الهی ما بدأت به من فضلک فتممه و ما وهبت لی من کرمک فلا تسلبه و ما سترته علی بحلمک فلا تهتکه و ما علمته من قبیح فعلی فاغفره.

خدایا! تو که درخت فضل را رویانده ای، به میوه بنشان.

تو که کرم را بنا نهاده ای، به اتمام رسان.

تو که دانه لطف کاشته ای، آبیاری کن.

" درون تیره ای دارم زخواطرهای نفسانی

به سینه مطلعی از روزن نور و ضیا بگشا".

خدایا! آنچه را که بر من بخشیده ای باز پس مگیر.

نعمتهای تو را نه فقط قدر نمی دانم و سپاس نمی گذارم که حتی نمی شناسم.

من استحقاق این همه کرم ندارم، اما تو که از ازل به استحقاق ننگریسته ای، ما را برای این همه که تو بخشیده ای چه حقی بر تو بوده است؟

خدایا! نکند که پرده ای را که خود کشیده ای پاره کنی، طشتی را که خود مخفی کرده ای از بام بیفکنی و رازی را که خود نهان داشته ای برملا کنی.

خدایا!

قبل از آنکه طوفان خشم تو حجاب از گناهان من کنار زند تو خود همه را ببخش.

الی استشفعت بک الیک و استجرت بک منک، اتیتک طامعاً فی احسانک راغباً فی إمتنانک مستسقیاً وابل طولک، مستمطراً غمام فضلک، طالباً مرضاتک، قاصداً جنابک، واردا شریعة رفدک، ملتمساً سنی الخیرات من عندک وافداً الی حضرة جمالک مریداً وجهک، طارقاً بابک مستکیناً لعظمتک و جلالک فافعل بی ما انت اهله من المغفرة و الرحمته ولا تفعل بی ما انا اهله من العذاب و النقمة برحمتک یا ارحم الراحمین.

خدایا!

برای آنکه نزد تو آیم در جستجوی شفیعی بودم، واسطه ای می جستم تا مرا به حضورت بپذیری، میانجی طلب می کردم تا مرا از درت نرانی.

و خدایا! مهربان تر از تو نیافتم.

چه کس این گناه مجسم را در پیش تو میانجیگری خواهد کرد؟!

چه کس این عصیان محض را واسطه خواهد شد؟!

چه کس شفاعت نافرمانی یک عمر خواهد کرد؟!

از خوان تو با نعیم تر چیست

و زحضرت تو کریم تر کیست.

خدایا!

برای آمدن به نزد تو هم تو را شفیع قرار می دهم.

خدایا!

از آفتاب تو به سایه تو پناه آورده ام.

خدایا!

من بال طمع، متواضعانه بر پای احسان تو پهن کرده ام.

خدایا!

این دل خسته پای رغبت به سوی تو می دواند و این دست شکسته جبر تو طلب می کند و این قامت به کمان نشسته توان از تو می جوید.

خدایا!

این زبان چون لایه های کویر ترک خورده گناه زلالی باران رحمت تو را له له می زند.

و این برگهای پژمرده دل خنکای نسیم رضایت تو را آرزو می کند.

خدایا!

کبوتر دل به یاد گردش به دور بارگاه تو می تپد.

خدایا!

این جان در اشتیاق روی تو می سوزد.

خدایا!

این چشم بهانه تو را می گیرد و اشک می ریزد.

خدایا!

این ریه ها به شوق تو تنفس می کنند.

خدایا!

سینه در هجران تو آتش گرفته است.

خدایا!

 این پنجه ها در طلب چشمه بی انقطاع تو به خاک می روند.

خدایا!

این دستها عمری سحوری در خانه تو را رها نکرده اند.

خدایا!

خون رگها به جستجوی تو در گردش است.

خدایا!

با من آن کن که تو شایسته آنی از آمرزش و بخشش و رحمت و نه آنکه من سزاوار آنم از عذاب و مجازات و نقمت، بحق رحمتت ای هر چه جوی لطف از چشمه جود تو.

سید مهدی شجاعی



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/5/14 توسط ایران

بیم از ظهور خشم تو

خدای من!

تو مؤمن به خویش را، معتقد به خویش را، باورمند خویش را تعذیب می کنی؟!

تو بر تشنه ی امیدوار به رحمتت، چشمه ی عفو خویش را تحریم می کنی؟!

تو پناهنده ی به قله ی عفوت را به زیر می افکنی؟!

نه، نه، نه این از حضور جاودان عفو تو دور است.

به یأس افکندن، محروم کردن، به خذلان کشیدن با کرم تو منافیست.

لَیتَ شِعْری أَ الِشَّقاءِ وَلَدَتنی اُمّی  ام لِلْعَناء رَبَّتَنی فَلَیتَها لَم تَلِدْنی وَلَمْ تُرَبِنّی ...

این کاش می دانستم که مادرم آیا برای شقاوت زاده است مرا؟

و برای رنج و حرمان پرورده است مرا؟

که ای کاش مادرم نمی زادم چنین غایتی را و در دامن نمی پروردم چنین نهایتی را.

وَلَیتَنی عَلِمْتُ اَمـن اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلتنی وَ بِقُربِکَ وَ جَوارِکَ خَصَصْتَنی فَتَّقِر بِذلِکَ عَینی وَ تطمئَن لَهُ نَفْسی...

و ای کاش می دانستم که آیا فخر سعادتمندانم بخشیده ای و همجوار خودت در بوستان نزدیکیت دست کرامت بر سرم کشیده ای که چشمانم روشنی بیابد و دلم آرام و قرار بگیرد؟

اِلهی هَلْ تُسَّوِدُ وُجوهاً خَرَّتْ ساجِدةً لِعَظَمِتکَ...

خدایا! تو چهره ای را که بر خاک عظمتت سائیده است سیاه می کنی؟

زبانی را که به ثناء و مجد و جلال تو گویا شده است فرو می بندی؟

دلی را که با مهر تو عجین شده است مهر می زنی؟

خدای من!

تو گوشی را که در دشت فرمان تو، به آوای تو دل خوش کرده است کر می کنی؟!

تو دستهایی را که با هزاران امید به سویت برخاسته است به زنجیر می کشی؟!

تو بدنهایی را که بر قله ی عبادت تو صعود کرده است عذاب می کنی؟

اِلهی لا تغلِقْ عَلی مُوَحّدیکَ اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْ مشتاقیک عِنِ النَّظَرِ اِلی جَمیلِ رُؤْیتِکَ...

خدایا!

بر پرستندگانت درهای رحمتت را مبند و حجاب رخسار زیبایت را بر مشتاقانت مپسند!

اِلهی نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحیدِکَ کَیفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِکَ...

خدایا!

جانی که به توحید تو عزت یافته است چگونه خواریش را در هجرانت تحمل می کنی؟

دلی را که در آتش عشقت سوخته است چگونه در آتش عذابت می سوزانی؟

خدای من!

تو پناهم ده! تو دریابم! تو در کنارم گیر!

از گرداب دهشتناک غضبت و سیل توفنده ی خشمت تو رهائیم بخش!

یا حَنّانُ یا مَنّانُ! یا رَحْمنُ! یا جَبّارُ یا قَهّارُ! یا غَفّارُ! یا سَتّارُ! نَجِّنی بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذابِ النّار.

ای منّت نعمت های عظیم تو بر ما و تو بندگان را دلسوزنده!

ای خیل عام را بخشنده! و خواص را در کنار گیرنده!

ای از خطایا در گذرنده! ای قهار مهر آکنده! ملجأ هر پناهنده! مأمن هر گریزنده! مشتاق هر شتابنده!

ای  گناهان را بخشنده و عیوب را پوشنده !

خدایا!

به رحمتت که رهایم ساز از عذاب آتش و حرارت نار.

و نجاتم ده از رسوایی ننگ و فضیحت عار، در آن زمان که ابرار را برتری می بخشی بر اشرار، در آن زمان که درون به هم می ریزد و برون به هول می آمیزد.

اَذَاْ امتازَ الْاَخیارُ مِنَ الْاَشرارِ وَ حالَتِ الْاَحْوالَ وَهالَتِ الْاَهْوالُ وَ قَرُبَ الْمُحْسِنونَ وَ بَعُدَ الْمُسیؤنُ و وُفِیتْ کُلُّ نَفْسِ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُون.

در آن زمان که نیکوکاران و محسنین به بارگاه رحمتت قرب می یابند و بدکاران و ستمکاران به خویش، به دیار خشمت تبعید می شوند.

در آن زمان که هر کس به دروی کاشته های خویش می نشیند و غبار ظلم بر چهره ی کسی نمی نشیند



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 87/4/23 توسط ایران
<      1   2   3      >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 317
بازدید دیروز: 151
کل بازدیدها: 7527039

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]