سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عرفان و اخلاق - معارف اسلامی
 
...
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/3/13 توسط ایران
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 87/3/8 توسط ایران

http://mirzajavadmaleki.ir/

اثر سخنان میرزا جواد آقا

خطیب محترم استاد فاطمی نیا تبریزی در کنگره بانو اصفهانی، فرمودند:

 « در مورد جمال السالکین، آیة الله آقا میرزا جواد آقای تبریزی می نویسند که وقتی در مجلسی می نشست می فرمود:

ای مردم! یکی از نام های خدا « غفار» است! همین را که می گفت، چند نفر غش می کردند و آنان را از مجلس بیرون می بردند!

 

آیة الله شیخ علی پناه اشتهاردی هم فرمودند: میرزا جواد آقا تبریزی در مدرسه فیضیه درس اخلاق داشت و آن چنان تأثیر آتشین بر دل ها می گذاشت که در درسش از اثر صحبت ایشان، غش می کردند و بی هوش می شدند.

روزی به میرزا جواد آقا عرض کردند که تأثیر صحبت شما چنان است که یکی از تجار در این جلسه حضور داشته بی هوش بر زمین افتاده است!

فرموده بودند: این که چیزی نیست مولایشان امیرالمؤمنین همیشه از خوف خدا چنین حالتی بهش دست می داد!



   

                                طلبه و عالم نزد خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) خیلی ارزش دارد.

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این زمینه می فرماید: اذا کان یوم القیامه وزن مداد العلماءبدماءالشهدا فیرجع مدادالعلماء علی دماء الشهداء

 طلبه باید برای خدا درس بخواند روزی او هم می رسد

در جایی دیگر می فرمایند: من طلب العلم ، تکفل الله برزقه

اهل بیت (علیهم السلام) طلبه ها را دوست دارند. باید به طلاب احترام گذاشت ، چرا که آنها سرباز امام زمان (عج الله تعالی فرجه) هستند.خصوصا اگر لباس روحانیت پوشیده باشند .

زمان قدیم به طلبه ها خیلی احترام می گذاشتند ولی شاید امروز مثل سابق نباشد ،اگر به شما احترام نگذاشتند و حتی اگر توهین و جسارت کردند ناراحت نشوید ،چرا که اهل بیت (علیهم السلام) هم در طول تاریخ مورد تعرض و اهانت از سوی ا فراد نادان قرار می گرفتند .

طلبه ای  به من گفت از روزی که پالتوی طلبگی پوشیدم 40 تا فحش شنیدم .

حضرت آیة الله مجتهدی حفظه الله می فرمایند : یادم می آید وقتی تازه طلبه شده بودم موهای سرم را کوتاه کرده بودم و محاسنم را گذاشته بودم وقتی که به خانه رفتم ،دائی من لب و لوچه اش را آویزان کرد و با اشاره به من گفت این چه قیا فه ای است که برای خودت درست کرده ای ؟ و پدرم به من گفت : من ندارم خرج تو را بدهم و حتی دیگران می گفتند از خر شیطان بیا پایین و طلبگی را رها کن و چون دوست داشتم طلبگی را ، لذا رها نکردم ،و روی همین اصل بود که پدرم مدتی با من قهر کرد .ولی این موارد ذره ای در من اثر نکردو استقامت می کردم.

غرض اینکه ،شما به خاطر حرف جند نفر ، چه آشنا و چه غریبه ناراحت نشوید و دست از طلبگی بر ندارید و بدانید که اگر ما خوب باشیم مردم هم با ما خوب خواهند بود.  ما باید شکر کنیم که در لباس و راهی هستیم که ا هل گناه از آن شرم دارند،

 شخصی  گفت من با روحانیت مخالف بودم ولی بعد از وا قعه ای مرید روحانیت شدم ، روزی به منزل یکی از فامیلها رفتم دیدم مجلس عرق و شراب است و از من پیرمرد هیچ حیا نکردند ، چند دقیقه بعد زنگ زدند ،گفتند فلان فرد روحانی (که 18 ساله بود) آمده است ، آنها سریعا تمام بساط را جمع کردند و آنجا بود که عظمت مقام روحانیت و خدمتگزاران به اسلام را فهمیدم .

                                         برخوردارفرید،شاکر،آداب الطلاب،ج1،ص 96-92
                                "سلسه مباحث حوزوی توسط حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی"



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/3/7 توسط ایران

                                رمز موفقیت شما حفظ آیات و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) است .

 زیرا مردم از شما قرآن و حدیث و روایات می خواهند و اموری از قبیل  ضرب ضربا  و قواعد منطق و اصول و فلسفه و بقیه دروس حوزوی ، مورد توجه آنها نیست و اگر از اینها سخن به میان بیاورید خسته و ملول می شوند . لذا از همین الان تصمیم بگیرید قرآن و حدیث حفظ کنید .

حفظ قرآن به حدی مهم است که حضرت آیة الله مجتهدی (حفظه الله) می فرمایند: مرحوم آیة الله العظمی شاه آبادی استاد عرفان امام (اعلی الله مقامهما) فرموده اند : تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن ، از انسان گرفته می شود مگر علوم قرآنی .

پس بروید به دنبال علمی که جاودانه است یعنی قرآن را بخوانید و حفظ کنید و بدانید که آسانسور بهشت با قرآن کار می کند .یعنی هر چقدر بخوانی بالاتر می روی و هر جا که نخواندی آسانسور می ایستد و باید پیاده شوی .

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

"حمله القرآن عرفاء اهل الجنه ، حافظان و حاملان قرآن عارفان اهل بهشت هستند ."سعی کنید هر روز  مقداری قرآن بخوانید و  در معانی آن فکر کنید  و از خداوند بخواهید که به شما توفیق دهد که به آن عمل کنید .

حضرت علی (علیه السلام )فرمودند:

"الا لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبر ، آگاه باشید  خیری در قرآن خواندنی  که  با تفکر و تدبرنباشدنیست ."خداوند متعال در قرآن کریم از بندگان شکایت می کند که چرا در آیات قرآن تدبر نمی کنید "افلا یتدبرون القرآن (نساء،5)"

برخوردارفرید،شاکر،آداب الطلاب، ص102-101



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/3/7 توسط ایران

طلاب علوم دیننیه درهرمقطعی که باشند ، باید مدام با قرآن کریم و همچنین احادیث اهل بیت (علیهم السلام) در ارتباط باشند ، چرا که احادیث آنها ، دلها را زنده می کند و با عث موفقیت می شود.  زیرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دعای خیر کرده است در حق کسانی که احادیث اهل بیت (علیهم السلام) را نشر بدهند .

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)درباره نقل حدیث فرمودند :

تذاکروا و تلاقوا و تحدّثوا ، فانّ الحدیث جلاء القلوب ، انّ القلوب لترین کما یرین السیف و جلاؤه الحدیث ؛ با یکدیگر گفتگو و ملاقات داشته باشید و حدیث بگویید ، زیرا حدیث مایه روشنی دلهاست ، دلها نیز مانندشمشیر زنگ می زند و جلای آن حدیث است . 

 در این احادیث شان نزول آیات قرآن ، تفسیر قرآن و مسائل اخلاقی ، فقهی ، عرفانی و... موجود است .شایسته است  هر کس دفتر حدیث داشته باشد و این احادیث را با ترجمه بنویسد که این دفتر بعد از او به یادگار بماند چرا که فرزندان ما در آینده کمتر به دنبال دین و حدیث و قرآن می روند ولی اگر شما دفتری داشته باشید و بعد از خود به یادگار بگذارید گاهی دفترشما رامی آورند و می خوانند و می گویند این دفتر پدر یا جد ما است و افتخار هم می کنند .

حضرت امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرماید :

اکتب و بثّ علمک فی اخوانک ،فان متّ فاورث کتبک بنیک ، فانه یاتی علی الناس زمان هرج ، لا یانسون فیه الا بکتبهم ؛ بنویس و علمت را در میان برادران و دوستانت منتشر کن و چون مرگت فرارسید آنها را به فرزندانت به میراث بگذار ، زیرا زمانی بر مردم می رسد که در آن زمان فتنه و آشوب بسیار است و جز با کتاب و نوشته های شما انس نگیرند .

برخوردارفرید، شاکر،آداب الطلاب ،ص104



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/3/7 توسط ایران

مهمترین برنامه ای که قرآن و احادیث به ما معرفی می کنند تقوای الهی است .

ان اکرمکم عند الله اتقاکم ؛ گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست .(حجرات،13)

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند : اعمل بفرائض الله تکن اتقی الناس ؛ به واجبات الهی عمل کن تا با تقواترین مردم باشی .
باید توجه داشت که انسانها عموما و طلاب خصوصا در این راه دشمنان زیادی دارند که مهمترین آنها یکی شیطان است و دیگری نفس اماره که پیوسته درکمین ما هستند تا ما انسانها را منحرف سازند .

 راه های نجات از دست شیطان و راه غلبه بر نفس عبارتند از :
• پناه بردن به خداوند متعال
• توکل به خداوند
• در شب و روز به یاد خداوند بودن
• در سحرها استغفار کردن
• از ترس خدا گریه نمودن
• روزه گرفتن
• صدقه دادن و....
و راه غلبه بر نفس، محاسبه است .

بعضی از اولیاء خدا یک دفتری همراه داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند ودر آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز چه کردیم چه مقدار ، اطاعت خداوند متعال را نمودیم و چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم .
موقع خواب بنشین ببین چه کار کرده ای ، چشمت کجاها نگاه کرده ، زبانت چه ها گفته ، کجاها رفته ای ، چه کارها کرده ای .اگر کار بدی  کرده بودی ، خودت را سرزنش کن .

 به خودت بگو : الم یان للّذین امنواان تخشع قلوبهم لذکر الله ، آیا وقت آن نشده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا خاشع و متواضع گردد. (حدید،16 ) و تصمیم بگیرکه آن کار را نکنی ، صبحها با خودت شرط بگذار که اگر آن کار را کردی نفست را یک جریمه بکنی ودر طول روز مراقب باش که آن کار را انجام ندهی .

مهمترین چیز ، اینست که باید از خدا کمک بگیرید و التماس کنید و همچنین باید به ائمه (علیهم السلام) توسل داشته باشید .

 برخوردارفرید، شاکر،آداب الطلاب،ص114-104



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/3/7 توسط ایران

حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند :

حالا که آمده ای  طلبه شدی نیّتت را درست کن ، یعنی نیّتت باید خا لص برای خدا باشد ، نه اینکه حالا پدرت تو را مجبور کرده ، آمده ای و طلبه شدی ، یا اینکه پدرت می خواهد بعد از خودش محراب از دست نرود ، تورا فرستاده طلبه شوی ، یا برای کارت معافی آمده ای ، یا برای گرفتن شهریه آمده ای ، یا با خودت گفتی : حالا که پشت کنکور گیر کرده ا یم برویم طلبه شویم ، یا از خانه بیرونت کرده اند آمده ای حوزه ، یا بیکار بوده ای آمده ای سرگرم بشوی ، یا اینکه بخواهی رئیس بشوی ،یا مقامی یا شهرتی به دست بیاوری ، یا مرجع بشوی ؛ اینها هیچ فایده ندارد .

باید خالص خالص و برای خدا باشی . بگو خدایا آمده ام آدم شوم و بعد از این دست عده ای را بگیرم . دعا کنید آدم شویم و بمیریم . برسیم و بمیریم ، کال نمیریم دعا کنیم بارمان را به مقصد برسانیم و بمیریم .

گویند مرحوم آیه الله شیخ جعفر شوشتری (رحمه الله ) نشسته بودند ، الاغی آمد و بارش را خالی کرد و به شیخ نگاه کرد و گوشهایش را تکان داد . شیخ ابتدا گریه شدیدی کردند ، سپس فرمودند : گویا این الاغ با زبان حال به من گفت : من بارم را به مقصد رساندم ، آیا تو هم بارت را به مقصد رسانده ای ؟

گاهی وضو بگیر و رو به قبله بنشین و تسبیح بردار و صد بار بگو من کی هستم ؟

حضرت امیرمومنان علی (علیه السلام ) فرمودند: عجبت لمن ینشد ضالّته و قد اضلّ نفسه فلا یطلبها؛ تعجب می کنم از کسی که به دنبال گمشده خویش می گردد ولی به دنبال خودش نمی گردد.

                                     ما خودمان را گم کرده ایم  
                                                                             تا حالا گشته ای خودت را پیدا کنی ؟

برخوردارفرید،شاکر،آداب الطلاب،ص126-124



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/3/7 توسط ایران

روحانی یعنی کسی که روحش را چنان پرورش داه که جسم و علائق نفسانی را از مادیات و زینت و زیور آلات دنیا باز داشته و به مرحله یهذیب نفسانی رسیده .

نه اینکه فقط به فکر جسم و زینت آلات ظاهری بدن باشد ،چنین شخصی جسمانی است نه روحانی لذا نمی تواند در افراد اثر روحانی و معنوی بگذارد .

این را یقین بدان که امام زمان «عج الله تعالی فرجه الشریف» از این زندگی ها و قیافه ها راضی نیست . اینها کسانی هستند که با وضع بسیار مرفه و زندگی تجملاتی و با قیافه آنچنانی خودشان ، مردم را از دین دور می کنند .زیرا رفتار و گفتار آنها با اصول و اخلاق و عرفیات اسلام منطبق نیست .

یک عالم ربّانی داریم و یک آخوند گر .

آخوندگر یا روحانی نما کسی است که دنبال پول است ، فقط به فکر این است که پول کجا است ، ریاست کجا است ، نه اهل تدریس است نه اهل منبر و موعظه و نه اهل تالیف و تصنیف و نه اهل تبلیغ و ارشاد ، بلکه اگر اراده کند که مثلاً کاری انجام دهد ، فقط امام جماعت می شود و حتی بعد از اتمام نماز یک مساله شرعی و یا حدیث هم نمی گوید .

این گونه افراد کارگر هستند نه روحانی و باید در روز کارگر مانند بقیه کارگرها در راهپیمائی روز کارگر شرکت کنند .

اسلام  اینها را نمی خواهد ، اسلام عالم و آخوند ربّانی می خواهد . کسی را می خواهد که با اعمال خودش به دین خدا و اسلام و اهل بیت پیامبر «صلی الله علیه و آله» خدمت کند و اگر در کنار این خدمات ، توانست زندگی روزمره خود را هم تامین کند ؛ البته مانعی ندارد ، نه اینکه در این لباس بیاید به خاطر بعضی امور از قبیل کسب درآمد و کسب شهرت و پست و مقام و غیره .

حضرت آیت الله مجتهدی (رحمه الله علیه) فرمودند: الان بعضی از این پیشنمازها ، نماز را می خوانند و می روند ، من به اینها اقتدا نمی کنم .

 از متفکر عالیقدر حضرت آیت الله شهید مطهری (رحمه الله علیه) پرسیدم آیا وسواس است ، که من به این پیشنمازها اقتدا نمی کنم ، ایشان فرمودند : خیر

از امام خمینی (رحمه الله علیه) پرسیدم آیا به این پیشنمازها اقتدا بکنیم ؟ ایشان فرمودند: نصیحتشان کنید حرف بزنند ، موعظه کنند و حدیث بگویند . اگر کسی فقط بیاید نماز بخواند و برود و آخر کار هم پولی بگیرد این پول حرام است ، این مساله در کتاب شرایع الاسلام است .

من (مجتهدی) با این سن زیاد و بر اثر کسالت اعصاب و بیماری که بر اثر کهولت سن دارم ، هیچ روزی درس و منبر را تعطیل نکرده و نمی کنم . لذا من برای این گونه افراد و شما طلبه ها روز قیامت حجت هستم .

از خدا بخواهید عالم ربّانی شوید ، اگر می خواهی عالم ربّانی شوی اوّل باید خودت را بسازی .

اگر خودت را ساختی و به علمت عمل کردی می توانی در دیگران اثر بگذاری و دیگران را هم بسازی ،

اگر به آنچه می دانی و می گوئی عمل نکنی ،

علاوه بر اینکه حرفت اثری ندارد ، عقوبتهای دیگری هم داری .

برخوردار فرید،شاکر ، آداب الطلاب ،ج1 ، ص183-171
سلسله مباحث حوزوی توسط آیت الله مجتهدی تهرانی



حرفهایی که فایده ندارد نزن

خداوند متعال می فرماید: ما یلفظ من قول الاّ لدیه رقیب عتید ؛ هیچ کلامی از دهان شما بیرون نمی آید ، مگر اینکه نگهبانی آماده است و آن را ضبط می کند .(سوره ق،آیه 18)

نقل می کنند : طلبه ای از دنیا رفت ،چون اورا در خواب دیدند ،پرسیدند حالت چطور است او گفت : مواظب اعمال و گفته های خود باشید ،زیرا حساب و کتاب خدا بسیار دقیق است ،روزی که باران می بارید من گفتم :به به عجب باران به موقعی ؛ هنوز سر آن یک جمله گرفتارم و به من می گویند: مگر ما باران بی موقع هم داشته ایم ؟

حضرت علی (علیه السلام ) فرمودند: ایّاک و فضول الکلام فانّه یظهر من عیوبک ما بطن و یحرّک علیک من اعدائک ما سکن ؛ از حرف زائد و بیهوده دوری کن چرا که عیوب پنهان تو را آشکار می کند و دشمنان تورا ، که با تو کاری ندارند بر علیه تو تحریک می کند .

وقتی ما طلبه بودیم همین که چند نفر جمع می شدیم ، هم مباحثم مرحوم شیخ محمود تحریری ، مفاتیح را دست یکی از رفقاء که صدای خوبی  داشت می داد و می گفت: از مناجات خمسه عشر بخوان .این مناجات باعث می شد که از سخنان بیهوده خودداری کنیم .

شخصی نزد آیه الله العظمی سید احمد خوانساری (علیه الرحمه) آمد و یک ساعت با آقا صحبت کرد آقا فقط با یک بله جواب او را دادند .

بعضی علوم هستند که جز از راه سکوت نمی شود به آنها رسید .

غرض اینکه حرفهای زائد را از کلامت خارج کن و هر حرفی را که نمی دانی نگو و آنچه را که هم می دانی همه اش را نگو و ضمنا به هر کس هم نگو.

مخفی نماند که سخن گفتن بی فایده وقتی است که سخنی بگوئی که اگر آن را نگویی ضرری به دین و دنیای تو نمی رسدو گفتن آن نیز نفعی برای هیچ کس نداشته باشد.

برخوردارفرید،شاکر،آداب الطلاب ،ص130-128
از وبلاگ مدرسه علمیه فاطمیه کرمان



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 87/2/30 توسط ایران

 

 سحر بلند شو ،اگر حال نداری یازده رکعت بخوانی ، لااقل یک رکعت آخررابخوان ، اگر باز هم حال نداری ،بلند شو و یک یا ربّ بگو و بخواب .

 سحرها بلند شو و استغفار کن و قرآن بخوان .

جوانی در مسجد گوهر شاد به من رسید و پرسید اگر لباس چربی بگیرد با صابون یا مواد پاک کننده آن را پاک می کنیم اگر قلب ما زنگار گرفت چگونه آن را جلا بدهیم ، گفتم سحرها قرآن بخوان و استغفار کن .

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله ) فرمودند : به درستی که قلبها زنگ می زند ، همان طور که آهن زنگ می گیرد و همانا جلای آنها قرائت قرآن است .

اگر شما را برای نماز صبح بیدار کنند به درد طلبگی نمی خوری .

جسمانی هم نمی شود به تو گفت ،چه رسد به روحانی .

وقتی ما طلبه بودیم هر شب چند بار برای نماز شب از خواب می پریدیم ، یک بار ساعت را اشتبا ها به پهلو بر روی زمین قرار داشت نگاه کردم و بلند شدم و با عجله نماز شب خواندم و کارهایم را کردم و به مسجد رفتم ولی دیدم در بسته است ، از شخصی پرسیدم درب مسجد چرا بسته است ، گفت: آقا یک ساعت و نیم به اذان صبح مانده است .آن قدر در خیابان قدم زدم تا درب مسجد را باز کردند .

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند : از خدا بخواه لذت عبادت و نماز شب را به تو بچشاند آن وقت دیگر ساعت لازم نداری که کوک کنی ، ما که ساعت کوک می کنیم مریض هستیم ، روحمان مریض است .

مگر خروس ساعت کوک می کند ؟

   کم ز خروسی مباش مشت پری بیش نیست    از سر شب تا به سحر ذکر خدا می کند

گویند فقط یک شب ، خروسها ساکت بودند و آن  هم شبی بود که فرعون دستور داد وقتی خروسها شروع به خواندن کردند به تعقیب حضرت موسی (علیه السلام) بپردازند ، به اذن الهی ،آن شب خروسها نخواندند تا اینکه صبح شد و حضرت موسی و قومش از فرعونیان فاصله  زیادی گرفتند .

هرکس را که می بینی تالیفی دارد و به جایی رسیده است ، از شب زنده داری ها و راز و نیاز ها و عبادات شبانه رسیده است . موقع شب است که دوستان و عاشقان خدا با او درد دل می کنند .

                                 برخیز که عاشقان به شب راز کنند  

                                                                                      گرد در  و  بام  دوست  پرواز کنند
                                  هر جا که بود دری به شب در بندد                        

                                                                                   الا که در دوست را که شب باز کنند

برخوردار فرید ، شاکر،آداب الطلاب،ج 1،ص140-138
سلسله مباحث حوزوی توسط آیت الله مجتهدی تهرا نی

از وبلاگ مدرسه علمیه فاطمیه کرمان

سلام به داداش عزیزم آقا مسلم

زیارت قبول

کم پیدایی؟

چه عجب اینورا

ما قراره روی گوگل رو کم کنیم تو می گی به  ...!

فردا ساعت 9 صبح برای همون چیزی که خواستی بهت زنگ می زنم سرکارت باش

به زن داداش سلام برسان

منتظر عکس های جدید هم هستم



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 88
بازدید دیروز: 264
کل بازدیدها: 7494509

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]