سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضرب المثل های اندونزیایی بهمراه ترجمه و معادل فارسی آن - معارف اسلامی
 
...

A
"Ada asap ada api."
مترادف فارسی: «هیچ دودی بی آتش نیست.» (چیزی پنهان نمی‌ماند)
مترادف فارسی: «دود نشانه آتش است.»
تمثیل: «اگر دودی رود، بی آتشی نیست» سعدی
 

"Air tenang jangan disangka tiada buaya"
ترجمه: «هرگز فکر نکن که آب آرام تمساح ندارد.»
مترادف فارسی: «از آن مترس که‌های و هو دارد، از آن بترس که سر به تو دارد.»

"Air tenang menghanyutkan."
مترادف فارسی: «آب هرچه عمیق‌تر باشد، آرام‌تر است.»

"Alah bisa karena biasa."
مترادف فارسی: «کار نیکو کردن از پر کردن است.»

"Anjing menggonggong, kafilah tetap berlalu."
مترادف فارسی: «سگ لاید و کاروان گذرد.»
تمثیل: «زآنهمه بانگ و علالای سگان// هیچ واماند ز راهی کاروان؟» جلال‌الدین محمد بلخی

"Asam di gunung, garam di laut bertemu dalam satu belanga."
ترجمه: «تمر در کوهستان و نمک در دریا است، اما همدیگر را در دیگ ملاقات می‌کنند.»
مترادف فارسی: «گذر پوست به دباغخانه می‌افتد.»
مترادف فارسی: «دنیا خیلی کوچک است.»


B
"Buruk rupa cermin dibelah."
ترجمه: «روی نازیبا، مقصر، آیینه ترک دار.»
مترادف: «روی تو چون آینه بنمود راست// خود شکن، آیینه شکستن خطاست»


G
"Gajah di pelupuk mata tak tampak, semut diseberang lautan tampak."
ترجمه: «فیل ِ روی پلک چشمان دیده نمی‌شود، اما مورچهِ آن‌طرف آب دیده می‌شود.»
مترادف فارسی: «خار را کف پای دیگران دیدن و جوالدوز را تو چشم خود ندیدن.»
تمثیل: «خار را در چشم دیگران بینی// شاه تیر را در چشم خود نمی‌بینی» کشف‌المحجوب
تمثیل: «کاهی در چشم من می‌بینید و کوه را در چشم خود نمی‌بینید.» قرةالعین
تمثیل: «به‌چشمت اندر، بالار ننگری تو به‌روز// به‌شب به‌چشم کسان اندرون ببینی کاه» رودکی


L
"Lebih baik satu burung ditangan dari pada sepuluh burung dipohon."
ترجمه: «یک پرنده در دست بهتر از ده تا روی درخت است.»
مترادف فارسی: «سرکه نقد به از حلوای نسیه»
مترادف فارسی: «سیلی نقد از عطای نسیه به»
مترادف فارسی: «نقد موجود به که نسیه موعود»
مترادف فارسی: «گنجشک نقد به از طاووس نسیه»
تمثیل: «ما درخور صید تو نباشیم ولیکن// گنجشک به‌دست است به‌از باز پریده» سعدی


M
"Memancing di air keruh."
مترادف فارسی: «از آب گل آلود ماهی گرفتن»
مترادف فارسی: «دزد بازار آشفته می‌خواهد»
"Memang lidah tidak bertulang."
ترجمه: «به‌راستی‌که زبان استخوان ندارد.»
مترادف فارسی: «زبان استخوان ندارد؛ به هرطرف که بگردانی می‌چرخد.»
 


لینک مطلب از وبلاگ یک دانشجوی الکترونیک



.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 390
بازدید دیروز: 458
کل بازدیدها: 7491763

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]